چکیده

بیان مسئله: در مباحث جامعه شناسیک درباره موسیقی ایرانی، پژوهشگران معمولاً رویدادهای 'پس از مشروطه' را نقطه عزیمت خود در نظر می گیرند؛ درحالی که هنرمندان قاجار در بطن ساختار اجتماعی آن دوره که به پیش از مشروطه نیز می پیوندد، جهان بینی و رویکردهای هنری خاصّی داشته اند. بررسی این ساختار به درک بهتر فعّالیّت های هنرمندان پس از مشروطه -و در این پژوهش خاص، موسیقی دانان ایرانی- بسیار یاری می کند. هدف مقاله: هدف مقاله بررسی تأثیر ساختار جامعه شناسیک خلقِ هنری در دوره قاجار، بر نوع رویکرد هنرمندان، در بزنگاه تاریخی پسامشروطه است؛ بنابراین، پس از تشریح بستر جامعه شناسیک تولید موسیقی در دوره قاجار، یکی از اوّلین و مهم ترین جدال های هنری در حوزه موسیقی – یعنی جدال عارف قزوینی و علی نقی وزیری که در مقاله «فتوای من» از عارف اوج می گیرد – با رویکردهای جامعه شناسیِ احساس و جامعه شناسی موسیقی بررسی می شود؛ تا ردّپای این شیوه از خلقِ هنری در رویکرد هنری عارف شناخته شود. سؤال مقاله: رویکرد هنری غالب در دوره قاجار چه تأثیری بر واکنش هنری عارف قزوینی داشته است؟ روش تحقیق: پژوهشِ بینارشته ایِ حاضر می کوشد با بهره گیری از روش جامعه شناسی تاریخی، رویکرد هنرمندان پس از مشروطه را تبیین کند؛ بنابراین روش تحقیقِ ما مطالعه موردی در حوزه جامعه شناسی تاریخی است. بر پایه این روش، رویداد و یا شخصیّتی خاصّ محور پژوهش قرار می گیرد؛ داده های موردنیاز این پژوهش نیز به یاری متون تاریخی این دوره – از جمله روزنامه ها، سرگذشت ها و خاطرات – جمع آوری می شود. نتیجه: پژوهش حاضر مشخّص می کند که ' گفتمان حال و قال ' نقشی محوری در تعیین رویکردهای هنری این دوره داشته است؛ و پس از مشروطه، این گفتمان هنری منجر به بسیج احساسی عارف قزوینی علیه رویکرد خاصّ علی نقی وزیری می شود.

تبلیغات