آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

متن

تعاون و همکاری از ویژگی‏های برجسته جامعه اسلامی است، امّا این ویژگی در مفهوم منطقه‏ای و بین‏المللی خود نیازمند بررسی بیشتری است.
نگارنده در این نوشتار تحقق چنین همکاری بین‏المللی را منوط به وجود شرایطی می‏داند که از جمله آنها برخورداری از توانایی کافی، وجود فضای اعتماد متقابل و وجود عرصه‏ها و اهداف مشترک می‏باشد.
انگیزه‏های دینی و معنوی و مصلحت همگان از خاستگاه این همکاری است و رواج روحیه مادی گرایی و جهانی‏سازی که نمود کامل مرحله پیشرفته سرمایه داری است از موانع همکاری و هم‏یاری آن به شمار می‏رود. در پایان، برخی از ابعاد مختلف همکاری و تعاون در اسلام بررسی شده است.
کلیدواژه‏ها: تعاون و هم‏یاری، همکاری‏های منطقه‏ای و بین‏المللی، انگیزه‏های دینی و معنوی، روحیه مادی‏گرایی، جهانی سازی.
مقدمه
سخن از تعاون و همیاری در اسلام، به دلیل دعوت روشن اسلام به آن و وجود متون اسلامی فراوانی که بر آن تأکید کرده‏اند، چندان ضروری به نظر نمی‏رسد ولی همکاری منطقه‏ای و بین‏المللی و نقش اسلام در این مورد، نکته‏ای است که سزاوار تأمل و بحث و بررسی است.
برای این‏که تعاون و هم‏یاری، به شکل مفید و سازنده‏ای تحقق پیدا کند باید برخی شرایط عینی در آن فراهم آید و انگیزه‏های انسانی متنوعی را در برگیرد. هم‏چنین باید موانعی که بر سر راه آن قرار دارد از میان برداشته شود، عرصه‏هایی که تعاون در آنها موءثر است شناسایی گردد و برنامه‏ریزی‏های دقیق و خردمندانه‏ای برای تحقق هرچه گسترده تر آن، صورت پذیرد.
______________________________
1 دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
________________________________________
شرایط ضروری:
شرایط عینی مورد نظر از این قرار است:
1ـ برخورداری از توانایی‏های کافی؛ زیرا به عنوان مثال، همکاری ناتوان با توانا و یا نیازمند با ثروت‏مند در راه اندازی یک پروژه معین مالی، معنایی ندارد. از این رو امتی که خواهان مشارکت در روند تمدن بشری است باید خود دارای امکانات و توانایی‏های معیّنی باشد.
2ـ وجود فضای اعتماد متقابل؛ زیرا همکاری و هم‏یاری، برخاسته از انگیزه‏های انسانی و برپایه پیوندهای عاطفی به منظور تحقق هدفی مشترک است که به طور قطع در جوّ شکّ و تردید و دروغ و ریا و نیرنگ، فراهم شدنی نیست.
3ـ وجود عرصه‏ها و اهداف مشترک؛ زیرا بدون این جنبه، هیچ نوع همکاری و تعاونی قابل تصور نیست.
ارزش‏های هماهنگ:
منظور، آن دسته ارزش‏هایی است که باید برای حرکت هر جامعه کوچک یا بزرگ به سوی همکاری و همیاری مشترک، عمومیت پیدا کند. در این مورد می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ ضرورت گفت‏وگو با دیگران و شناخت و انتقال اندیشه‏های آنان؛ خداوند متعال توان و نیروهایی در انسان به ودیعه نهاده که می‏تواند با تأمل و اندیشه و آفرینش اندیشه‏های نو و کشف راه‏های دگرگونی و رهایی از واقعیت‏های ملموس و تنگ، و کوشش برای تعمیم و فرضیه‏پردازی و یاری گرفتن از نیروی خرد و خردورزی، در این مسیر قرار گیرد. هم‏چنان که انسان، دارای انگیزه‏های غریزی چندی است که او را به کنجکاوی در ندانسته‏ها و شناخت مسایل پیچیده فرامی‏خواند و در عین حال به بهبود و اعتلای نیروهای عقلی و توان‏های مادی و علمی برای چیرگی بر طبیعت منجر شده و بر قدرت‏های اخلاقی و معنوی، سمت و سو می‏دهد و در نتیجه، خداوند متعال به او امکان می‏دهد تا به عقل و خرد دیگران پل زده و از طریق نعمت سمبلیک زبان، به گفت‏وگو با آنها بپردازد.
بنابراین، گفت‏وگو یک حالت انسانی طبیعی است و تأکید بر آن نیز یک خصوصیت انسانی به شمار می‏رود؛ تردیدی نیست که گفت‏وگو منجر به کشف عرصه‏های مشترک می‏شود و چنین کشفی، به همکاری و هم‏یاری در راستای تحقق آنها می‏انجامد.
2ـ مفهوم شوری هم ردیف با گفت‏وگو است؛ به این معنا که در این روند، دیدگاه‏های دیگران به دیدگاه شخصی می‏پیوندد و نقاط ضعف و قوت آنها روشن می‏شود.
3ـ احساس نیاز به دیگران: وقتی فرد، خود و کاستی‏های درونی و محدودیت توان و دانش خود و نیاز به دیگران را شناخت به آنان روی می‏آورد و به منظور رسیدن به خودبسندگی، راه همکاری و هم‏یاری با آنان‏را می‏پیماید.
4ـ والایی اهداف انسانی: هرچه این اهداف والاتر باشد و از سطح هدف‏های حیوانی و مبتذل فراتر رود و به مراحل عالی و متناسب با هدف‏های آفرینش انسان و مسیر تکاملی وی ارتقا یابد، احساس لزوم همکاری و هم‏یاری برای تحقق چنان هدف‏های والایی، بیشتر و عمیق‏تر می‏گردد.
5ـ تحکیم جنبه‏های عاطفی: زیرا وقتی عواطف تقویت شود و نگاه به دیگران به سطح برادری به مفهوم نسبی اجتماعی، دینی، منطقه‏ای و جهانی ارتقا یابد نه تنها به همکاری و هم‏یاری می‏انجامد بلکه در موارد بسیاری به ایثار و فداکاری نیز، منجر می‏شود.
به این ترتیب تمامی ارزش‏هایی که به همکاری و هم‏یاری می‏انجامد دارای خاستگاه‏هایی فطری است و بنابراین کوشش در جهت جلا بخشیدن به فطرت انسان و تجلی آن در رفتارهای انسانی، ساده‏ترین و مطمئن‏ترین راه تحقق آن به شمار می‏رود.
خاستگاه‏های هم‏یاری و تعاون:
با توجه به آن‏چه گفته شد، می‏توان برای هم‏یاری، خاستگاه‏های زیر را برشمرد:
الف: خاستگاه‏های دینی: که به گمان ما کلی‏ترین خاستگاه به شمار می‏رود؛ زیرا همه ادیان و به ویژه دین اسلام، آن‏چنان که روشن است و ما اشاره گذرایی به آن خواهیم داشت، به همکاری و تعاون فرا می‏خوانند و نوید پاداش اخروی فراوان و انعکاس آن بر زندگی دنیایی می‏دهند؛ خود اسلام نیز، ایده عدالت اجتماعی خود را بر دو نکته، یعنی هم‏یاری و تعادل میان سطح زندگی افراد جامعه که هر دو به همکاری و تعاون می‏انجامد، استوار کرده است. و این امر به این معناست که همکاری و تعاون یا جنبه الزامی دارد و یا داوطلبانه است و در این صورت عاری از هرگونه شایبه منافع فردی است؛ از این رو انگیزه‏های دینی را کلی‏ترین انگیزه برشمرده‏ایم.
ب: خاستگاه‏های معنوی: مبتنی بر احساسات انسانی مبنی بر لزوم خدمت به بشریت و همکاری با دیگران که حتی اگر منشأ مذهبی نیز نداشته باشد، احساسات پاک و قابل ستایشی است، هرچند در این صورت به اهداف بزرگ خود نخواهد رسید.
ج: خاستگاه‏های مصلحت آمیز: به این اعتبار که اقدام به همکاری با دیگران سرانجام روزی به سود اقدام کنندگان تمام خواهد شد که البته ایرادی هم ندارد ولی باید گفت چنین انگیزه‏ای، بیان‏گر وارستگی اخلاقی نیست و نسبت به دو خاستگاه پیش گفته، در سطح پایین تر و تنگ نظرانه تری قرار داد.
د: انگیزه‏های پست: که در برخی سازمان‏های مشکوک و نیز کشورهای استعماری که از برنامه‏های همکاری برای تحقق اهداف خود، از جمله وابسته کردن کشورهای کوچک یا زمینه‏چینی برای استثمار آنها و یا کوشش در راستای آسیب رساندن به هویت فرهنگی آنها، سوء استفاده می‏کنند، می‏توان مشاهده کرد.
واقعیت آن است که چنین همکاری و تعاونی با توجه به چارچوب و شکل انسانی آن که توده‏های مردم ناآگاه و ناآشنا به عمق توطئه‏های نهفته در چنین چارچوبی را می‏فریبد، بسیار خطرناک است. آنها هنگامی با پیامدهای تلخ چنین همکاری‏هایی آشنا می‏شوند که در غل و زنجیر استعمار گرفتار آمده و زیر فشار بدهی کمرشکن، کمر خم کرده‏اند و در آن صورت آرزو می‏کنند ای کاش بدبختی‏ها و سختی‏های زندگی را تحمل می‏کردند و هرگز چنین کمک‏هایی را نمی‏پذیرفتند.
موانع همکاری و هم‏یاری:
با توجه به آن‏چه بیان شد، موانع راه نیز که مهم‏ترین آنها دو مانع زیر است روشن گردید:
1ـ رواج روحیه ماده گرایی، دیدگاههای فردی و ادبیات استثمار و طمع‏ورزی و لذت پرستی هرچه بیشتر و تحقق برتری به هر وسیله و قیمت حتی به بهای لگدمال ساختن دستاوردهای دیگران و مکیدن خون ملّت‏ها و چپاول و غارت نعمت‏های خدادادی آنها؛ چیزی که امروزه در مورد بسیاری از امکانات و توانایی‏های کشورهای استعماری که عظمت و شکوه کنونی خود را بر دریایی از خون ملت‏ها بنا کرده اند، شاهد هستیم.
امروزه، جهانی سازی نمود کامل مرحله پیشرفته سرمایه داری و روند چیرگی آمریکا بر سرنوشت ملت‏ها و آمریکایی ساختن روابط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی اجتماعی و سرقت متمدنانه امید بشریت به نظام جهانی سرشار از آزادی و دموکراسی و حمایت از حقوق بشر و صلح و هم‏یاری و همکاری و هم‏بستگی است. در واقع، تبدیل نمودن جهان به جهانی با حاکمیّت شرکت‏های چند ملیتی و سلطه حقیقی غول‏های اختاپوس گونه رسانه‏ای و ایجاد فضای زهرآگینی است که جز مفاهیم خراب‏کارانه‏ای چون جنگ‏های پیش‏گیرانه و ... در آن راهی ندارد.
2ـ وجود تردید در مقاصد هر طرف که در واقع مانع اصلی در برابر هر نوع همکاری و حتی گفت‏وگوی هدف‏مند است و بدون تردید تأثیر منفی به سزایی بر گفت‏وگوی تمدن‏ها، گفت‏وگوی ادیان و گفت‏وگوی مذاهب یک دین نیز بر جا گذاشته است.
این شک و تردیدها، معمولاً تابعی از رسوبات تاریخی و تجربیات تلخ گذشته است و پاک کردن این گذشته یا به فراموشی سپردن مرحله‏ای آنها نیز به تلاش مجدانه‏ای نیاز دارد و اشاره آیه کریمه: «قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمّا تَعْمَلُونَ؛ بگو شما از آن‏چه ما مرتکب شده‏ایم بازخواست نخواهید شد و ما نیز از آن‏چه شما انجام می‏دهید بازخواست نخواهیم شد». (سبأ/25) به همین ضرورت و به منظور آغاز روند گفت‏وگو در فضایی مساعد و مناسب است.
اسلام و تعاون:
در این مختصر، نمی‏توان به همه ابعاد همکاری و تعاون در اسلام پرداخت؛ از این رو به صورت گذرا و طی نکاتی چند تنها به برخی جنبه‏های مهم موضوع اشاره می‏کنیم:
نکته اول: مشخص ساختن عرصه‏های همکاری:
آیه دوم سوره مائده به همین عرصه‏ها می‏پردازد: «وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الإِْثْمِ وَ الْعُدْوانِ؛ و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یک‏دیگر همکاری کنید و در گناه و تعدّی دستیار هم نشوید» (مائده/2). نیکی به مفهوم هر عرصه انسانی و اخلاقی است و شامل همه کارهای خیر و خوبی می‏شود که اسلام به آنها فراخوانده و تحقق آنها را خواستار شده است؛ این تعبیر، بیشتر گویای واگذاری تشخیص مصداق‏های آن به وجدان سلیم است؛ همان‏گونه که از دو کلمه «طیبات» و «خبائث» در آیه: «یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ؛ و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را برایشان حرام می‏گرداند».(اعراف/157) و نیز کلمات «المعروف» و «المنکر» در آیه: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ؛ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‏اید: به کار پسندیده فرمان می‏دهید و از کار ناپسند باز می‏دارید.» (آل‏عمران/110) برداشت می‏شود. گویا این آیات قرآنی، به طور مستقیم فطرت و وجدان آدمی را مورد خطاب قرار می‏دهند و این نکته ما را با گستره انسانی جهانی روبه‏رو می‏کند و در یک عرصه تنگ و محدود، منحصر نمی‏سازد.
از یک سو، هرگامی که در جهت اعتلای بشریت و پیشرفت تمدن و ارزش‏های آن در همه عرصه‏های علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و جز آن برداشته شود، در شمار کار نیک (البرّ) بوده و ما موظّف به همکاری در آن هستیم و از سوی دیگر، هر اقدامی که به زیان بشریت باشد و به ارزش‏های آن لطمه وارد آورد و مسیر آن‏را خدشه‏دار سازد و به دشمنی و خصومت‏ها دامن زند و حقوق انسانی را زیر پا گذارد در شمار کارهای ناپسند (منکر) است و ما از شرکت در آنها منع گشته و به ایستادگی و مقاومت در برابر آنها، فراخوانده شده‏ایم.
همین معناست که در هماهنگی کامل با رسالت جهانی اسلام و نیز هم‏سو با ارایه امت اسلام به عنوان الگویی نمونه برای همه امت‏ها و مصداق آیه زیر، می‏باشد: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً؛ و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.» (بقره/143).
نکته دوم: تحکیم و تقویت انگیزه‏ها
متون اسلامی همواره بر فطرت انسانی انگشت گذاشته و همه احکام دینی در هماهنگی با این فطرت، قرار دارند؛ نظام تربیتی و عبادی و دیگر نظامات مربوط به زندگی بشری در اسلام بر این جنبه تأکید نموده و در راستای تقویت آن تلاش می‏کنند؛ هم‏چنین نظام معرفتی جملگی بر بدیهیات فطری استوار گشته و نظام تشریع نیز در جهت ایجاد تعادل و برقراری عدالت در تحقق نیازهای فطرت، حرکت کرده و در نظام اخلاقی اسلام، به صورت بسیار باشکوهی، تجلی پیدا می‏کند و اینها همه، به تقویت انگیزه‏های فطری همکاری و هم‏یاری در گسترده‏ترین عرصه‏ها می‏انجامد.
به رغم این‏که برای کار نیک، انگیزه ایمانی شرط شده است، متونی وجود دارد که نفس این عمل، یعنی کار نیک، را هرچند با انگیزه‏های ایمانی صورت نگرفته باشد، ستایش می‏نمایند، از جمله آیه: «إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً؛ ما پاداش کسی را که نیکوکاری کرده است، تباه نمی‏کنیم».(کهف/30) و آیه: «أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی؛ من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن تباه نمی‏کنم.» (آل عمران/195). اسلام حتی به جنبه مصلحت آمیز این نوع کارها نیز توجه نموده است: «وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ؛ و آنان که اگر فرزندان ناتوانی از خود برجای بگذارند بر آینده آنان بیم دارند باید از ستم بر یتیمان مردم نیز بترسند.» (نساء/9).
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز می‏فرماید: «کسی که رحم نمی‏کند، رحم نمی‏شود.»(1) و: «رحم کنید تا مورد رحمت قرار گیرید».(2)
نکته سوم: فراهم آمدن شرایط لازم
هنگامی که به چگونگی برنامه ریزی‏های اسلام برای زندگی توجه کنیم درمی‏یابیم که تمام تلاش اسلام، ارتقای امت در همه جنبه‏هاست تا با شکر نعمت‏های الهی و استفاده از هر آن‏چه که
______________________________
1ـ بخاری، ابوداوود، ترمذی و احمد آن را روایت کرده‏اند.
2ـ «احمد» آن را روایت کرده است.
________________________________________
خداوند برای او فراهم آورده است و خودداری از هرگونه سهل انگاری و کفران این نعمت‏ها و یا ستم کاری در روند توسعه و توزیع عادلانه در همه عرصه‏ها، شایسته عنوان بهترین امت‏ها گردد و از همه توانایی‏ها و امکانات خود در عرصه‏های چالش بهره گیرد و دارای قدرت سترگ اقتصادی باشد: «وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الإِْنْسانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ؛ و از هرچه از او خواستید به شما عطا کرد و اگر نعمت خدا را شماره کنید نمی‏توانید آن‏را به شماره درآورید، به طور قطع انسان ستم پیشه ناسپاس است.» (ابراهیم/34).
ضمن این که اسلام هرگونه کوتاهی و شانه خالی کردن در برابر پیشرفت امت در همه سطوح را، اخلال در واجبات کفایی قلمداد کرده که با انجام آن از سوی شمار معینی از مسلمانان، از عهده دیگران ساقط می‏شود و در غیر این صورت، همه امت سزاوار نکوهش و سرزنش است.
امتِ نمونه هرگز نمی‏تواند متصّف به ضعف باشد بلکه باید امتی میانه با تمام مفاهیم بخشندگی به منظور امکان تأثیرگذاری مورد نظر باشد.
از سوی دیگر، آموزه‏های اسلامی و به ویژه تربیت اسلامی، پیش از هر چیز در راستای گسترش اعتماد میان افراد جامعه اسلامی و اجتناب از هرگونه شک و تردید و تهمت و تجسس و غیبت و اتهام و سعایت و خدشه وارد آوردن به این اعتماد، عمل می‏کنند و به این امر فرامی‏خوانند که عمل مسلمانان خوشبینانه حمل بر صحّت شود و ارتباط با دیگران، همکاری و ایثار و ایفای حقوق آنان، سرلوحه کارها قرار گیرد.
در سطح بین‏المللی نیز امت اسلامی، در برخورد با دیگران حتی اگر در شمار موءمنان نباشند، در کمال احترام و رعایت حقوق برخورد می‏کند: «وَ إِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ * قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمّا تَعْمَلُونَ؛ و در حقیقت یا ما، یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم * بگو شما از آن‏چه ما مرتکب شده ایم بازخواست نخواهید شد و ما نیز از آن‏چه شما انجام می‏دهید بازخواست نخواهیم شد.» (سبأ/24 و 25) و امت در صورتی که دیگران تن به صلح دهند، به آن تن خواهد داد: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ؛ و اگر به صلح گراییدند تو نیز به آن بگرای و بر خدا توکّل نما.» (انفال/61).
ضمن این که مانعی نیز وجود ندارد که با دیگران مادامی که اقدام توطئه آمیزی از سوی آنان دیده نشده است روابط دوستانه و مودت آمیزی برقرار گردد: «لا یَنْهاکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ؛ خدا شما را از کسانی که در کار دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‏اند، باز نمی‏دارد که با آنان نیکی کرده و با عدالت برخورد نمایید.» (ممتحنه/8). برقراری عدالت و رعایت قسط، هر دو از اهداف این امت و دفاع از مستضعفین و محرومین و از هر آن‏چه که به اشاعه اعتماد و فراهم آوردن فضای همکاری و حسن نیّت در سطح بین‏المللی می‏انجامد، از صفات آن به شمار می‏رود؛ بنابراین چنان‏چه موافقتنامه‏ای بین‏المللی به امضا رسید، این امت موظف است به مصداق وفای به عهد، به آن پای‏بند باشد.
به علاوه، این امت به کشف عرصه‏های مشترک از طریق گفت‏وگوی آرام حتی با کافران، توصیه شده و از اهل کتاب نیز خواسته شده تا در موارد مشترک [پرستش خدای یگانه]، دست همکاری و یاری به مسلمانان دهند: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا، به خدایی نگیرد». (آل عمران/64).
و به این ترتیب مشاهده می‏شود که اسلام، شرایط پیش گفته را به بهترین شکل فراهم نموده است.
نکته چهارم: فرهنگ سازی
به این ترتیب، می‏توان گفت اسلام، فرهنگ ارزش‏های هم‏سو با تعاون و همکاری را به شکل گسترده‏ای منتشر ساخته و بنیادهای نظری جامعی برای گفت‏وگویی که فرضیات، شیوه ها، اخلاق و اهداف مشخص و روشنی دارد، در نظر گرفته و بهترین و عام‏ترین ویژگی را برای موءمنان در نظر گرفته و آنان‏را به «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» (شوری/38) توصیف کرده است و اصل خدمت به یک‏دیگر را در میان آنان مقرّر نموده: «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‏ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند.» (زخرف/32) و برای بشریت خط واحدی را ترسیم کرده که از پدر و مادر واحدی سرچشمه گرفته و با هدایت الهی و رهبری پیامبران و صالحان در راستای آبادانی زمین و جانشینی خدا بر روی آن و با تلاش و کوشش سخت به سوی تکامل، گام برمی دارد: «یا أَیُّهَا الإِْنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ؛ ای انسان، تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد.» (انشقاق/6) و در جهت رسیدن به جامعه پرهیزگار و عابد، حرکت می‏کند: «وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان‏را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد، همان‏گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند.» (نور/55).
این راه، مسیر یگانه‏ای است که همگان وحدت آن‏را احساس می‏کنند و هر یک می‏کوشد تا آن‏را با تمامی عناصر پیشرفت و تکامل، حمایت نماید. مفهوم برادری دینی و برادری انسانی نیز از همین جا، مایه گرفته است. حضرت علی علیه‏السلام در پیمان نامه‏ای که به «مالک اشتر»، کارگزار خود در مصر، می‏نویسد و برجسته‏ترین سند تاریخی به شمار می‏رود، می‏فرماید: «پیوسته قلبت را از مهر رعیت آکنده و با لطف و محبت به آنان مالامال کن. زنهار! نسبت به مردم هم‏چون جانوران درنده‏ای که برای خوردنشان دنبال فرصت می‏گردند، مباش، چه آنان بر دو دسته‏اند: یا برادر دینی‏ات به شمار می‏روند و یا این‏که در آفرینش هم‏نوع تو هستند.» (نهج‏البلاغه، نامه شماره 53).
در این‏جا بار دیگر باید خاطرنشان ساخت که اسلام بر مسئله فطرت و ضرورت تجلی بخشیدن به آن در رفتارهای انسانی، تأکید می‏کند.
نکته پنجم: برطرف ساختن موانع
نیازی به توضیح بیشتر درباره نقش اسلام در روند دور ساختن انسان‏ها از ماده‏گرایی رفتاری در پی برنامه‏ریزی برای دورسازی آنان از ماده گرایی عقیدتی، و نیز دورسازی آنان از دیدگاه‏های تنگ و آزمندانه و حرص و آز و نفرت و از آن‏جا دورسازی آنان از هر آن‏چه که مانعی در راه همکاری و هم‏بستگی به شمار می‏رود، نمی‏بینیم. جهان‏شمولی اسلام درست نقطه مقابل جهانی شدن است و در عین حال هیچ یک از جنبه‏های منفی آن را در بر ندارد و سعی می‏کند شور و شوق بشریت برای دست‏یابی به جهان نو و سرشار از عدالت و داد را در سایه همکاری و هم‏یاری‏های سازنده، به گونه متعادلی سیراب سازد.
نکته ششم: دانش روابط بین‏المللی
دانش روابط بین‏المللی بر عناصر بسیاری انگشت گذاشته که از جمله می‏توان به موارد زیر اشاره‏کرد:
الف) اصول گرایی و پای بندی به اخلاق در برخوردها؛
ب) عنصر آگاه سازی و شفافیّت و صراحت در پیمان‏های بین‏المللی و نفی هر گونه ابهام، فریب و ستم کاری و ستم‏دیدگی؛
ج) الفت بین دل‏ها و تحقق هم‏آوایی و هم‏دلی؛
د) احترام به پیمان‏ها و قراردادها؛
ه ) معامله به مثل مثبت یا منفی با ترجیح جنبه‏های بخشش و بزرگواری و تسامح، که همگی در راستای کمک به تحقق همکاری‏ها و هم‏یاری‏های بین‏المللی و به طریق اولی منطقه‏ای به دلیل مفهوم گسترش پاینده همسایگی و هم‏جواری کشورها، قرار دارد.
و سرانجام این‏که:
امت اسلام باید الگویی برای همکاری و هم‏یاری باشد مشروط بر آن‏که هشیار بوده و زیانی متوجه خود نگرداند. وقتی خداوند متعال این امت را به قرار گرفتن در کنار حق و خیر فرامی‏خواند به طور قطع در صورت توطئه دشمنان یا خیانت آنان، کمک نمودن به او را تضمین می‏کند.
خداوند متعال می‏فرماید: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُوءْمِنِینَ * وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الأَْرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ و اگر به صلح گراییدند تو نیز به آن گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای داناست * و اگر بخواهند تو را بفریبند یاری خدا برای تو بس است. همو بود که تو را با یاری خود و موءمنان نیرومند گردانید * و میان دل‏هایشان الفت برقرار کرد که اگر آن‏چه در روی زمین است همه را خرج می‏کردی نمی توانستی میان دل‏هایشان الفت برقرار کنی ولی خدا بود که میان آنان الفت انداخت؛ زیرا او توانای حکیم است.» (انفال/63ـ61).

تبلیغات