آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

به دنبال اثبات عالم برزخ در قالب مثالى در بحث‏هاى گذشته، این سؤال علمى مطرح است که این قالب مثالى چه موقع پیدا مى‏شود؟ آیا بعد از مفارقت و جدائى روح از قالب جسم و بدن در انسانها پدید مى‏آید؟ یا اینکه این قالب در عالم ماده دنیوى نیز همراه جسم و بدن و قالب جسمى، وجود داشته است؟
پاسخ این سؤال این است که: به هنگام مرگ و انتقال از این حیات دنیوى، بدن جسمى و مادى در قبرها مى‏ماند و ذرات اجسام به تدریج از همدیگر جدا شده، جزء زمین و مواد زمینى مى‏گردد و دیگر جسدى که اجزاى آن با یکدیگر به صورت یک فرد انسانى هماهنگ باشد، وجود ندارد ولى قالب مثالى موجود در جسم و بدن دنیوى زنده بوده، وجود داشته، در عالم مثال به زندگى خود ادامه مى‏دهد .
مرحوم ملا محسن فیض کاشانى (1) معتقد است که این قالب مثالى در همین دنیاى مادى و جسمى نیز وجود داشته و جسد مثالى، قالبى است که روح در آن قالب بوده و در زندگى دنیائى نیز این قالب مثالى در این بدن جسمى قرار دارد پس:
1 . این قالب مثالى با جسد جسمى دنیائى انسان الآن در دنیا نیز موجود است و با حیات او حیات دارد و همه اجسام انسان براى آینده خود چنین حالى را دارند .
2 . این یک قانون طبیعى بوده و مرحله بعدى خلقت از مرحله قبلى آن نشات گرفته است . تا مرحله قبلى نباشد مرحله بعدى تحقق نخواهد یافت .
وى معتقد است پیدایش قالب مثالى نیز از اجسام خاکى است و این بدن عنصرى به منزله قشر و غلاف آن مى‏باشد .
عبارت ایشان در کتاب «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة‏» (2) چنین است:
«... ان الجسد المثالى هو الجسد الذى یتصرف فیه الروح و فى هذه النشاة ایضا بتوسطه فى هذا البدن المحسوس، اذ هو معه الان و حیاته کحیاته ذاتیة و هو متولد من هذه الاجسام الترابیة و هذا البدن العنصرى بمنزلة قشر و غلاف له‏» .
«همانا جسد مثالى (و قالب مثالى) همان قالب جسدى بدن بوده که روح در آن تصرف مى‏کند و در بدن محسوس نیز روح، از این قالب مثالى موجود در بدن، استفاده مى‏کند; زیرا این قالب مثالى در دنیا همراه قالب جسدى بوده، حیات قالب مثالى در دنیا همان حیات قالب جسدى است و حیات براى او ذاتى بوده و این قالب مثالى در دنیا پدید آمده از اجسام خاکى است و بدن جسمى عنصرى در دنیا به منزله قشر و غلاف قالب مثالى است!» .
آرى از انسان مرده در عالم دنیا گوشت و استخوانى باقى نمى‏ماند جز طینت او که خداوند او را از آن آفریده و او فاسد نشده، از بین نمى‏رود تا اینکه به هنگام بعث‏براى روز رستاخیز به واسطه آن جسد اولیه او پدیدار مى‏گردد .
از اینرو در برخى از روایات از طینت انسان به عنوان «عجب الذنب‏» یعنى ماده ادامه دهنده زندگى در عالم پس از مرگ در روز رستاخیز نام برده شده است چنانکه از معصوم علیه السلام نقل شده است: «کل ابن آدم یبلى الا عجب الذنب‏» . همه اعضا و جوارح فرزند آدم مى‏پوسد جز عجب ذنب یعنى طینت او، یعنى ماده حیات او در روز رستاخیز .
پس جسد مثالى یک نوع جسدى است که روح در آن تصرف مى‏کند و در نشات دنیائى (عالم دنیائى) نیز به توسط این بدن جسمى در آن قرار دارد; زیرا جسد مثالى با جسد جسمى دنیائى الآن با هم موجودند .
مرحوم فیض کاشانى معتقد است که این جسد مثالى که ما مى‏گوئیم در عالم برزخ وجود دارد این‏طور نیست که بعد از مردن پیدا شده باشد . ایشان دلیلى که بر این مساله مى‏آورد خواب است .
وى مى‏گوید:
«نفس ما در این دنیا بعد از مرگ، از بدن خارج مى‏شود ولى بدن، قالب آن به شمار مى‏رود و همین قالب بعد از مردن به صورت لطیف‏تر و ظریف‏تر یعنى در قالب مثالى قرار گرفته به زندگى خود بعد از مرگ ادامه مى‏دهد، ایشان معتقد است همان‏طور که در عالم خواب نفس انسانى یک قالبى دارد همین قالب به همراه جسد براى روح و نفس وجود دارد و با حیات نفس و بقاى آن نیز ادامه پیدا مى‏کند» .
براى تصویر این مساله مثال‏هاى زیادى وجود دارد . ایشان در کتاب «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة‏» آن را این‏گونه توضیح مى‏دهد که مثلا اگر گردوئى را در نظر بگیریم، این گردو یک پوسته سخت دارد و یک پوسته نرم که مغز گردو در داخل آن قرار گرفته است . در حقیقت قالبى که ما در دنیا داریم یک پوسته سخت‏بدن ما است اما هیچ منافاتى ندارد که در باطن همین جسم ما یک پوسته لطیف‏تر مثل پوسته نازک داخلى گردو وجود داشته باشد و این قالب لطیف و ظریف را از همین دنیا به عالم مثال بعد از مرگ مى‏بریم .
ایشان بدنبال این مطالب مى‏گوید: پیدایش این قالب مثالى نیز از اجسام خاکى است‏یعنى همان اجسامى که جسم بدنى ما را ایجاد کرده، همان عناصر و اجسام، این قالب مثالى را نیز ایجاد کرده‏اند . براى فهم بهتر مطلب باید گفت که این یک قانون طبیعى در مراحل مختلف خلقت است که مرحله بعدى خلقت از مرحله قبلى آن نشات مى‏گیرد . و تا قبلى نباشد، بعدى تحقق پیدا نمى‏کند جسم ما نیز همین‏طور است که از نطفه پدید آمده و این نطفه نیز از عناصر زمینى است و اگر مراحل قبلى زمینى وجود نداشته باشد، نطفه وجود نخواهد داشت . و اگر نطفه وجود نداشته باشد جسم انسان و در نتیجه روح انسان و قالب مثالى نیز تحقق پیدا نمى‏کند .
پس، از نظر مرحوم فیض کاشانى این بدن عنصرى به منزله قشر و غلاف آن مى‏باشد وى در توضیح آن دو بیت‏شعر پرمعنى را این‏گونه سروده است:
گویم سخنى ز حشر چون برق از میغ
بشنو که ندارم ز تو این نکته دریغ
این جان تنست که هست‏شمشیر و غلاف
آن روز بود غلافش از جوهر تیغ پس، این جان و تن مانند شمشیر و غلاف است‏یعنى جان به منزله شمشیر و تن به منزله غلاف آن است . و در روز قیامت‏خداوند این شمشیر را از غلاف بیرون آورد .
حاصل نظر محقق فیض کاشانى در دو مطلب زیر خلاصه مى‏شود:
مطلب اول: اینکه جسد مثالى که ارواح بعد از مرگ دارند در عالم دنیا و از جسم بدنى انسانها در دنیا هم موجود است و دلیل آن هم خواب است .
مطلب دوم: اینکه این قالب مثالى در این دنیا و قبل از مرگ از مواد موجود در دنیا پدید آمده است نه اینکه بعد از مردن انسان پدید آمده باشد با توجه به مثالهائى که قبلا توضیح آن ذکر گردید .
پى‏نوشت:
1) محمد بن مرتضى بن شاه محمود ملقب به ملا محسن از بزرگترین علماى امامیه قرن یازدهم هجرى، معاصر شاه عباس ثانى است که در فقه و حدیث و تفسیر و فلسفه، صاحب‏نظر و داراى تالیفات گرانبها است . وى از پیشروان روش جمع بین اصول شریعت و طریقت و حکمت‏بود . در مقدمه محجة‏البیضاء آمده که ملا محسن فیض در چهار میدان گوى سبقت از همگان ربوده است . وى با بسط مبانى فلسفى و تطبیق آن با مبانى شرعى از سایر دانشمندان ممتاز گردیده است . وى از شاگردان برجسته ملا صدرالدین شیرازى و داماد وى بود . وى بیش از هشتاد تالیف از خود به جاى گذارده که اغلب آنها مکرر به چاپ رسیده است . وى در سال 1091ه . ق در کاشان وفات یافت و مقبره وى مشهور و محل رفت و آمد و نذورات است‏براى آگاهى از حالات وى به کتاب‏هاى: زهر الربیع - قصص العلماء - روضات الجنات و کتاب الذریعه و مقدمه محجة‏البیضاء و لغت‏نامه دهخدا، ماده فیض کاشانى، ص‏365، مراجعه نمائید .
2) ص‏140 .

تبلیغات