آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲

چکیده

همواره شناخت کردارهای انسانی، موضوعی کلیدی در علوم انسانی و به ویژه در روان شناسی و روان شناسی اجتماعی، بوده است. در پارادایم های مختلف، کردارهای انسانی، معنا، علل و پیامدهای متفاوتی دارند که دوگانه ی رفتار – کُنش از این زمره است. مسئله ی اصلی در این مقاله، بازتعریف جایگاه دوگانه ی رفتار –  کُنش (و به تبع آن، دوگانه ی بازخورد –  بازتاب) است. این مسئله را باید در لایه ای فراتر از سطح نظریه های دانش روان شناسی و در سطح «فلسفه ی روان شناسی» نگریست و روش کلی پاسخ به آن نیز، توجه به رویکردهای مطالعات پارادایمی است. در فرآیند گردآوری از روش کتابخانه ای (و فنّ یادداشت نویسی) و در فرآیند تحلیلی نیز از روش تحلیل محتوای کیفی و با تمرکز بر روش تحلیل مضمونی بهره برداری شده است. فلسفه ی روان شناسی با رهیافت اسلامی را می توان با رویکرد پیشینی و دست کم از پنج منظر طرح و بسط کرد. سه زمینه ی «اختیار، آگاهی و نقش آنها بر کردارهای انسانی»، «مفهوم روان و رابطه ی تن و روان در انسان» و «نقش نگرش و انگیزش انسان در جهان اجتماعی» زمینه ی مفهومی پاسخ به پرسش های این مقاله را فراهم خواهند آورد. در فلسفه ی روان شناسی متعالیه، در برابر دوگانه ی رفتار – کُنش، همواره «انسان با کردار مختارانه»» اصیل است. همچنین در برابر دوگانه ی بازخورد – بازتاب، نمود شئون روان شناختی انسان، بر خلاف بازخورد (در پارادایم اثباتی) و بازتاب (در پارادایم تفسیری)، نمایانگر انسانی مختار در همه ی شئون (یعنی بینش ها، منش ها، کشش ها و کردارها) و در تعامل و همراستا با جهان اجتماعی است. 

تبلیغات