آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

علامه طباطبایی اخلاق را ملکات فاضله می داند که تحصیل آن با تکرار عمل صالح به دست می آید . و اساس و معیار فعل اخلاقی را ذات مقدس خدا و عشق به او و کارکردهای اجتماعی اخلاق را تأمین سعادت دنیوی و اخروی، تأمین بهداشت جسمی و روحی انسان، اصلاح جامعه، ایجاد وحدت و همبستگی اجتماعی، تنظیم زندگی اجتماعی انسان، شکوفایی تمدن و فرهنگ، و... می داند. از دیدگاه ایشان جامعه برخوردار از عینیت و حیثیت حقوقی بوده و شخصیتی مستقل از تک تک افراد دارد و نیروی آن بر نیرو، فکر و شعور فرد غالب است. در نتیجه، اخلاق در دیدگاه او امری جدا از شرایط اجتماعی نیست و به محض تغییر شرایط، اخلاق هم تغییر می کند . وی معتقد است قرآن با پذیرش وجود، عمر، کتاب، شعور، فهم، عمل، اطاعت و معصیت برای اجتماع، بر وجود مستقل آن دلالت دارد. علامه اخلاق را مؤثر در جامعه و متقابلاً نیز به تأثیر جامعه در اخلاق نظر دارد. به عقیده ایشان اخلاق، روح جامعه است؛ و قوانین اجتماعی در جامعه در گرو و بر عهده اخلاق می باشد. بین اخلاق و اعمال در جامعه ارتباط تعاملی وجود دارد و اعمال در عقاید و اخلاق، و عقاید در اخلاق و اعمال، و اخلاق در عقاید و اعمال مؤثر است.

تبلیغات