آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

در فرهنگ مردسالار و رسمی گذشته و تقسیم بندی کلیشه های جنسیتی، عقلانیت همواره امری مردانه بوده است. به همین دلیل، تفکر، تصمیم گیری و ارائه راه حل مشکلات، عموماً به مردان نسبت داده می شد و درمقابل، زنان افرادی منفعل، وابسته و نظاره گر تعریف می شدند و اگر برای زنان نقش فعالی در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی قائل می شدند، عموماً جنبه منفی یا «مکارانه و دسیسه گرانه» داشته است؛ اما در فرهنگ عامه فارسی که افسانه ها به منزله یکی از برجسته ترین اشکال ادبی در بطن آن بالیده اند کلیشه مذکور، یعنی انتساب عقلانیت به مردان شکسته شده است و در این افسانه ها زنانی ظاهر شده و به ایفای نقش پرداخته اند که به مدد تدبیر (عقلانیت) آنان گره کارها گشوده می شود. گره گشایی های زنان و دختران را در افسانه ها می توان به «عقلانیت زنانه» تعبیر کرد. در این پژوهش، با استفاده از نظریه یونگ و در قیاس با کهن الگوی «پیر فرزانه» زنان خردمند روایت های عامه ایران را با عنوان کهن الگوی «زن خردمند» نام گذاری کرده ایم. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چگونگی بازنمود عقلانیت زنانه در افسانه های ایرانی پرداخته و نشان داده شده است که چگونه خلاف باورهای کلیشه ای جهانی که خود یونگ نیز در تحلیل کهن الگوها در دام آن ها افتاده است، زنان «عقلانیتی ایجابی» از خود بروز می دهند و نقش هایی مثبت در راستای یاریگری به قهرمانان و سایر شخصیت های داستانی ایفا می کنند. این پژوهش می تواند الگویی مناسب برای بررسی و کاوش های مجدد در فرهنگ های دیگر درنظر گرفته شود؛ بدین معنا که نقش و حضور واقعی زنان در تاریخ فرهنگ ها بازخوانی شود تا واقعیت هایی را که مردسالاری طی هزاره ها سرکوب کرده بود، برملا سازد.

تبلیغات