آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

عقب ماندگی پدیده ای است که ذهن بسیاری از روشنفکران معاصر ایران را به خود معطوف کرده است. این پژوهش به واکاوی و نقد اندیشه «میرزا ملکم خان نظام الدوله» و «جلال آل احمد» پیرامون چرایی وقوع این پدیده و چگونگی برون رفت از آن می پردازد. جوهر اندیشه ملکم خان مبارزه با عقب ماندگی در پرتو تجددگرایی است و آل احمد نیز بومی گرایی و بازگشت به فرهنگ اسلامی را چاره کار می داند. سؤال اصلی پژوهش چرایی تفاوت در پاسخ این دو متفکر به بحرانی یکسان است. براساس فرضیه این پژوهش، به علت شرایط سیاسی- اجتماعی و پیش فرض های ذهنی متفاوت ملکم و آل احمد، در مرحله مشاهده و کشف بحران، هر یک از آن دو، جامعه آرمانی متفاوتی را فرادید آورده و به پاسخ های مختلف و متضادی رسیده اند. در پایان با تأکید بر برداشت «همزمان» (synchronic) و غیر تاریخی هر دو متفکر از پدیده عقب ماندگی، به مقایسه اندیشه تحول خواهانه آن دو در چارچوب نظریه بحران اسپریگنز پرداخته می شود.

تبلیغات