چکیده

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اسلام سیاسی با ورود به عرصه عملی سیاست، علاوه بر برخورد با تحولات فلسفی، علمی و صنعتی که جهان را متحول ساخته بود، با مسائل جدید و روش های نوینِ تفسیرِ متون نیز روبرو شد. این تحولات و روش های جدید، جریان اسلام سیاسیِ فقاهتی را که متکی به تفسیر فقهی و سنتی از اسلام بود، به شدت تهدید می کرد. محمدتقی مصباح یزدی در قامت یکی از نمایندگان برجسته این جریان فکری، در این شرایط، با تأکید بر روش فقاهتی و سنتی علمای دین، به حفظ جایگاه دین در مسائل سیاسی و اجتماعی جهت سعادت دنیوی و اخروی تأکید می کند. در همین راستا پرداختن به مقولات سیاسی، اجتماعی مانند مردم سالاری، آزادی و حقوق بشر و تبیین آنها بر اساس اصول اسلامی را ضروری می داند. در این نوشتار، سعی بر آن است تا با اتخاذ روش شناسی کوئنتین اسکینر، جهت درک بهتر آراء مصباح یزدی، ضمن واکاوی فضای بیان آراء دینی- سیاسی او، تفسیر دین و تأثیر آن بر مفاهیم دموکراسی، آزادی و حقوق بشر در آراء سیاسی وی را تحلیل نماییم.

تبلیغات