آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

ازآنجاکه علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم گزاره های اخلاقی را ذیل ادراکات اعتباری دسته بندی نموده و ارزش منطقی و واقع نمایی را از آنها سلب می کنند، همچنین آنها را تابع احتیاجات حیاتی و عوامل مخصوص محیطی بشر قلمداد کرده، برای آنها به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی تغییر قایل می شوند و آنها را غیرضروری و موقت می خوانند، ابهاماتی درباره واقع گرایی ایشان در حوزه اخلاق و به تبع آن احکام دینی پدیدار می شود و برخی در عین پذیرش بعیدبودن و ناواقع گرابودن علامه در این حوزه، به ایشان نسبیت گرایی اخلاق را نسبت داده اند. در صورتی که اعتباری بودن گزاره های اخلاقی به معنای قراردادی و انشایی بودن گزاره های اخلاقی باشد، نمی توان هیچ گزاره اخلاقی را مرتبط با واقعیت خارجی دانست، بلکه اعتبار گزاره های مذکور وابسته به خواست و قرارداد جامعه است و ازهمین رو واقع نمایی و به تبع اطلاق گزاره های اخلاقی مورد خدشه واقع می شود و مستلزم نسبی گرایی در نظام اخلاقی خواهد شد. نوشته حاضر در نظر دارد با نگاهی تحلیلی و با توجه به مبانی فکری و مجموع آرای علامه در کتب مختلفشان به بررسی مبنای فکری ایشان در ارتباط با اخباری یا انشایی تلقی کردن گزاره های اخلاقی بپردازد. در این نوشته چگونگی مواجهه شاگردان طراز اول علامه با نظریه اعتباریات علامه نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نظر ایشان در باب اعتباریات روشن خواهد گشت. بی شک این مسئله تاُثیر بسیار عمیقی بر چگونگی استفاده ازدین و آموزه های دینی در بعد اخلاق و احکام خواهد داشت.

تبلیغات