آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

فلسفه برای کودکان، یکی از برنامه های آموزشی مهم است که کودکان را در یک کاوشگری فلسفی، بعنوان ابزاری برای درک بهتر دنیا شراکت می دهد. یکی از کلیدهای موفقیت این برنامه آن است که همزمان با پیشرفت ادراک و فهم مشارکت کنندگان از دنیا یا گفتگوی موثرتر، آنها قادر به ارائه ایده های بهتر نیز می شوند. اگرچه یکی از ارزش های بنیادین فبک پیشرفت معرفتی است، اما در ادبیات مربوط به این حوزه، به این مفهوم مهم کمتر پرداخته شده است، و آنچه نیز موجود است صرفاً اشاراتی مبهم می باشد. درنتیجه دانش آموزان و معلمین، در یک فضای کندوکاو محاوره ای و باز، در فضایی که هیچ پاسخ از پیش تعیین شده و یا یک نقطه نظر نهایی و یا پاسخ «صحیح» بی چون و چرا که می بایست به سمت آن حرکت کرد وجود ندارد، گم می شوند. این مقاله می خواهد پرده از بنیاد مفهوم پیشرفت معرفتی، در ادبیات مرتبط با فلسفه برای کودکان برداشته، و سپس آن را به سمت مفهوم شایسته تری رشد دهد. من معتقدم که پیشرفت معرفتی در فبک بواسطه حرکت از مسائل فلسفی به سوی راه حل های فلسفی، یا بعبارت دیگر از ادراک های نا متجانس و نامناسب به سمت ادراک های تغییر یافته صورت می گیرد، به گونه ای که در این مسیر مسائل اولیه ای که کندوکاو را با آنها شروع کرده ایم، کمتر خودنمایی کنند. چارچوب کندوکاو فلسفی به دانش آموزان کمک می کند تا سمت و سوی حرکت شان را از مسائل فلسفی به سوی راه حل های فلسفی حفظ کنند، و به آنها کمک می کند تا فرسنگ شمارهایی که به آنها نشان می دهد در کجای این مسیر قرار دارند را شناسایی کنند. آنها متوجه می شوند که پیشرفت کرده اند، نه به این خاطر که پاسخ «صحیح» را ارائه نموده اند، بلکه بخاطر اینکه در مقایسه با ادراکات نا متجانس و نا متناسب ناشی از سایر راه حل ها، به ادراک بهتری از مسائل دست یافته اند. نظر من این است که چنین ادراکی از پیشرفت معرفتی، می تواند مشخصه اصلی فبک باشد و بدین صورت می تواند چارچوب مورد نیاز برای هدف اساسی این برنامه، که همانا ایجاد پیشرفت معرفتی است، را فراهم آورد.

تبلیغات