آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

شرق شناسی را مجموعه ای از مطالعات و تحقیقات دانشمندان و موًسّسات کشورهای غربی در موضوعات و مسائل مختلف شرقی دانسته اند . قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، مقطع زمانی بسیار مهمی در شرق شناسی اروپایی به ویژه انگلستان بوده است. در این دوره زمانی، انگلستان قسمت های زیادی از شبه قاره هند و دیگر قسمت های آسیا را به استعمار خود درآورده بود. کشور ایران بنا به دلایل مختلف ، در قرن نوزدهم و بیستم مورد توجّه سیاست های قدرت های بزرگ جهانی واقع شد. امپراتوری بریتانیا و کمپانی هند شرقی توجّه و حساسیت ویژه ای نسبت به ایران و مناطق مجاور هند داشتند. به تَبَع آن شرق شناسان انگلیسی توجّه ویژه ای به این مناطق ازجمله بلوچستان داشتند.این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و با بررسی و تحلیل محتوای آثار شرق شناسی انگلیسی قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم و بازنمائی نسبت آن با اقتضائات سیاسی، نظامی و اقتصادی انگلیس درباره منطقه بلوچستان، این سؤال را مطرح می سازد که ارتباط بین سیاست های انگلیس در ایران و آسیا و پژوهش های شرق شناسی آن ها در این مناطق چیست و این پژوهش ها چه کارکردهایی را ایفا کردند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شرق شناسی به عنوان سازه ای استعماری دارای کارکردهای نظامی- سیاسی در منطقه بوده و در راستای هویت سازی برای قوم بلوچ و ترسیم مرزهای خاوری در خدمت اهداف استعماری انگلستان بوده است.

تبلیغات