آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

متن

مشعشعیان در قرن نهم هجرى (845ق) حکومتى شیعى بر مبناى آموزه‏ها و تعالیم سید محمد بن فلاح در حویزه پایه‏ریزى کردند. سید مطلب مشعشعى نواده‏ى چهارم سید محمد فارغ از دغدغه‏هاى قدرت و حکومت و بى آنکه در فکر کسب قدرت باشد، امیرى دانشمند و دانش‏پرور بود. او با فراخواندن علما به حویزه و تأسیس مدرسه‏ى علوم دینى در آن شهر موجبات تربیت نسل جدیدى از امراى مشعشعى گردید. فرزند او سید خلف و نواده‏ى او سید على خان از جمله تربیت یافتگان این دوره هستند که از علماى شیعه محسوب شده و تألیفات ارزشمندى از خود به یادگار گذاشته‏اند.
سید مطلّب موسوى مشعشعى، پدر سید مبارک خان را باید یکى از علماى برجسته و تأثیرگذارِ اواخرِ قرن دهم هجرى نامید. او فرزند سید بدران بن سید فلاح بن سید محسن بن سید محمد مشعشعى است و با چهار پشت به بنیان‏گذار حکومت مشعشعیان، یعنى سید محمد بن فلاح مى‏رسد. سید مطلّب بدون آن که سوداى قدرت و فرمانروایى در سر داشته باشد، به جاى وارد شدن در حوزه‏ى قدرت و منازعات مرتبط به آن، با روى آوردن به اقدامات و فعالیت‏هاى فرهنگى، منشأ خدمات شایانى گردید و نام نیکى از خود به جاى گذاشت. او جزء معدود موالىِ مشعشعى بود که پدرش سید بدران، برادرش سید سجاد و پسرش سید مبارک، همگى فرمانروا و حاکم بودند، اما او بر اریکه‏ى قدرت ننشست و به فکر به دست آوردن آن نبود. همین خصلت سید مطلّب سبب گردید تا دوره‏ى او، عصر طلایىِ مشعشعیان در عرصه‏ى علم و ادب باشد و پس از آن، علماى چندى از خاندان مشعشعى پا به عرصه‏ى وجود گذارند.
سید مطلّب پس از به قدرت رسیدنِ پسرش سید مبارک، از قدرت و نفوذ او براى بسط، ترویج و آموزش علومِ آن دوره، استفاده کرد. او با دعوت از شیخ عبداللطیف جامعى و تأسیس مدرسه‏ى علوم دینى در حویزه، به تربیت نسل جدیدى از امراى دانشمند و دانش‏پرورِ مشعشعیان، همت گماشت. پیش از آن نیز سید مطلّب، نهایت احترام و اکرام را نسبت به پدرِ شیخ عبداللطیف، یعنى شیخ نورالدین على، ابراز داشته و او را در دورق، مسکن داده بود. شیخ نورالدین على از شاگردان شهید ثانى بود، که از جبل‏عامل به عراق مهاجرت کرد. او ابتدا به نجف و سپس به دورق رفت.1 پسر شیخ نورالدین، یعنى شیخ عبداللطیف نیز از عالمان دینى بود، که به دلیل احاطه بر علوم آن دوره، او را ابى جامع لقب داده بودند. او از شاگردان شیخ بهایى بود و مؤلف امل الامل، او را فقیه صالح معرفى مى‏کند.2 اهتمام و عنایت سید مطلّب به ترویج و آموزش علوم، و توجه خاصِ ایشان به شیخ نورالدین على و بعدها به شیخ عبداللطیف، نشان دهنده‏ى دانش‏دوستى و دانش‏پرورى او است؛ به همین دلیل مولانا کمال‏الدین محمد بن حسنِ استرآبادى، شرح فصولِ خواجه نصیر را به نام سید مطلّب مشعشعى نوشت.3
تأسیس مدرسه‏ى علوم دینى در حویزه توسط سید مطلّب، با هدایت و مدیریتِ شیخ عبداللطیف جامعى، نقش مهمى در گسترش آموزش‏هاى دینى در مناطقِ تحت نفوذِ مشعشعیان داشت. با گشوده شدن مدرسه‏ى علوم دینى، تعداد زیادى طلبه و هم‏چنین امراى خاندان مشعشعى، در آن به آموزش پرداختند و علماى بزرگى در دامن آن پرورش یافتند. سید خلف و سید راشد، پسران سید مطلّب، از جمله‏ى تربیت یافتگان همین مدرسه بودند.
سید خلف مشعشعى را باید فرزندِ خلفِ سید مطلّب دانست، زیرا نه تنها راه و روش پدر را در میل و گرایش به علوم آن روز دنبال کرد؛ بلکه فراتر از او، در این راه آن‏چنان پیش رفت که یکى از علماى شیعه گردید.4 او فرزند سید مطلّب، با مادرى از بنى تمیم بود و در جوانى در رکاب برادر بزرگ‏ترش سید مبارک بود. او به همراه برادرش در بسیارى از نبردها، حضور فعال داشت و رشادت‏ها و دلاورى‏ها از خود نشان داده بود.5 علاوه بر شجاعت و مرتبه‏ى علمى، سید خلف داراى قریحه‏ى شاعرى نیز بود. ریاضت‏پیشگى و عبادت سید خلف، سبب گردیده بود تا همواره او را در عبادت، مثال بزنند.6 هم‏چنین از علاقه‏ى سید خلف درباره‏ى عمران و آبادى قریه‏ها و احیا و آبیارى اراضى، یاد کرده‏اند؛ کما این‏که خلف آباد7 به عنوان یکى از قصبه‏هاى مهم مشعشعیان با ابتکار او آباد و به نام او نام‏گذارى شد.8
اما آن‏چه شأن و منزلت علمى سید خلف مشعشعى را بیش از هر چیز برجسته و متجلى مى‏گرداند کتاب‏هاى او است، که مزید بر شجاعت، عبادت، علاقه به عمران و آبادانى و قریحه‏ى شاعرى این عالِم بزرگوار است. مجموعه‏ى آثار گران‏بهاى به جا مانده از سید خلف مشعشعى عبارت از: سیف الشیعة، در حدیث و در طعن دشمنان شیعه؛ برهان شیعه، در اثبات امامت؛ الحجة البالغة، در کلام و هم‏چنین اثبات امامت؛ فخر الشیعة، در فضایل امام على علیه‏السلام ؛ المنهج القویم، در کلام حضرت على علیه‏السلام و حق الیقین در سلوک و طریقت مى‏باشند.9
بعد از سید خلف مى‏بایست از پسر او سید على، معروف به سید على خان نام برد؛ او نیز از جمله دانشمندان بزرگ شیعه است. نویسنده‏ى کتاب ریاض العلماء او را از «اکابر علما» مى‏داند، که به تصوف نیز گرایش داشته است. به اعتقاد او بخش اعظم نوشته‏هاى سید نعمت الله [جزایرى] شوشترى برگرفته از تألیفات این سید بزرگوار است.10 علامه محمد بن حسن حّر عاملى نیز او را عالم، فاضل، شاعر و ادیب گرانقدرى مى‏داند که در باب اصول و امامت و... ، تألیفاتى از خود به یادگار گذاشته است.11
دانش‏پرورى و دانش‏دوستىِ امراى مشعشعى، سبب گردیده بود تا در دوره‏ى سید على مشعشعى، سید نعمت الله جزایرى، نیاى سادات جزایرىِ خوزستان، از جزایر به حویزه آمده و در آن‏جا سکونت گزیند و پس از مدتى به شوشتر عزیمت کند.12 سید نعمت‏الله، در کتاب الانوار النعمانیة پس از ذکر دوستى و مراوده‏ى خویش با سید على، او را در علم، ادب، عبادت، رسیدگى به حالِ مردم و شعر، سرآمد توصیف کرده است.13
برخلاف سید مطلّب و سید خلف، سید على مشعشعى از سال 1060 تا 1088 قمرى حاکم مشعشعیان بود و بر حویزه و اطراف آن حکومت مى‏راند.14 با این وجود، على‏رغم ناآرامى‏ها و درگیرى‏هاى دوره‏ى حکومت سید على، کتاب‏هاى زیر، از او به یادگار مانده است:15
1. الانورا المبین، چهار جلد در باب حدیث؛
2. خیر المقال فی مدح النبى و الآل، چهار جلد؛
3. نکت البیان، در سه فصل و فصل اوّل در تفسیر قرآن؛
4. منتخب التفاسیر، در تفسیر قرآن؛
5. خیر الجلیس و نعم الانیس، دیوان شعر؛
6. المقاصد، رساله‏ى ارسالى به عنوان هدیه براى شیخ على، فرزند شهید ثانى.
علاوه بر کتب مذکور، اشعار فراوانى از سید على خان به یادگار مانده است.
پس از سید على بن سید خلف، باید از نوه‏ى او سید على بن سید عبدالله نام برد؛ سید على و پدرش سید عبدالله، هر دو از فرمانروایان مشعشعى بودند. سید عبدالله براى مدت کوتاهى، یعنى هفت ماه و بیست روز، والى مشعشعیان بود و در سال 1097 قمرى بدرود حیات گفت، و پسر او سید على، یک بار در سال 1112 قمرى، به مدّت هشت ماه و بار دیگر در سال 1127 قمرى، حاکم مشعشعیان گردید. از آن‏جا که علم و ادب در آن دوره از رونق و شکوفایىِ خاصى برخوردار بود و سید عبدالله نیز همانند پدرش سید على و جدّش سید خلف، دانش‏پرور و دانشمند بود، همواره از سوى اهل قلم و عالمانِ دینى، مورد احترام قرار مى‏گرفت؛ هر چند، مقام و شأن علمى او در زمینه‏ى علوم دینى، به جایگاه رفیعِ سید على و سید خلف نمى‏رسید.16
پایه‏ریزى و بسط آموزشِ علوم دینى و معارف اسلامى توسط سید مطلّب سبب گردید تا در نسل‏هاى بعدى این امر تداوم یابد و فرزندانِ امراى مشعشعى فقط به فکر کسب قدرت و تصاحب حکم والى‏گرى نبوده، شیوه‏ى علم اندوزى در حوزه‏ى معارفِ دینى را نیز پیشه‏ى خود سازند.17
سید على بن سید عبدالله، مؤلف کتاب الرحلة المکیة، آخرین فرد از عصر طلایىِ شکوفایىِ علوم نزد مشعشعیان است. او حوادث مشعشعیان از تأسیس حکومت و روىِ کار آمدن سید محمد بن فلاح، تا سال 1128 قمرى را به رشته‏ى تحریر در آورده است. از آن‏جا که کتاب مزبور مأخذِ اصلى و عمده‏ى تاریخ‏نگاران، در تألیف تاریخِ مشعشعیان بوده، از این‏رو سید على، نام‏آورتر و معروف‏تر از نیاکانِ عالِم و صاحب فضل خویش است. در حقیقت بدون کتاب سید على، نگارش تاریخ مشعشعیان امکان‏پذیر نبود؛ چنان‏چه بخش عمده و اصلى نوشته‏هاى احمد کسروى درباره‏ى تاریخِ مشعشعیان، برگرفته از کتاب او مى‏باشد و على‏رغم دیدگاه‏ها و نظرات خصمانه و جانب‏دارانه‏اش نسبت به مشعشعیان، آن اثر را از جهت تاریخِ مشعشعیان داراى ارزش بسیار مى‏داند.18 گفتنى است، کسروى هیچ‏گاه نام کتاب فوق را ذکر نکرده و فقط به کتاب سید على، از آن نام مى‏برد؛ اما محمد على رنجبر، نام تاریخ مشعشعیان را بر آن نهاده است.
علاوه بر علماى مشعشعى، باید از عبدعلى‏بن ناصربن رحمه الحویزى (متوفى سال 1053ق) ادیب و شاعر آن دوره نیز یاد کرد، هر چند او در بصره مى‏زیست و نزد دیریان از احترام و منزلت بالایى برخوردار بود؛ اما او نیز، پرورش یافته‏ى دوران طلایىِ شکوفایىِ علم و ادب نزد مشعشعیان است.19 شیخ عبدعلى الحویزى علاوه بر عربى، به فارسى و ترکى نیز شعر مى‏سرود و دیوان شعرى به عربى، از او به یادگار مانده است. او برخى از اشعار خود را، شخصا به سمع شیخ بهایى رسانده بود. تألیفات شیخ عبدعلى الحویزى عبارت از: المعول فی شرح المطول، قطر الغمام فی شرح کلام الملوک الکلام، هم‏چنین کتابى در نحو و حکمت و عروض و رساله‏اى در رمل، و کتابى در موسیقى است.20
به هر حال، روحیه‏ى علم اندوزىِ امراى مشعشعى که با درایت و دانش‏پرورى سید مطلّب آغاز شده بود، فقط تا دو یا سه نسل ادامه یافت. پس از سید على بن سیدعبدالله (سال1128ق) مشعشعیان هیچ‏گاه افراد دانشمند و دانش‏پرورى چون: سید خلف و پسرش سید على به خود ندیدند. از سرنوشت مدرسه‏ى علوم دینى حویزه که به همت سید مطلّب و با مدیریت شیخ عبداللطیف جامعى تأسیس شده بود، اطلاع دقیقى در دست نیست؛ مدرسه‏اى که مى‏توانست با ادامه و گسترشِ فعالیتِ خویش، نسل‏هاى جدیدى از علما و فضلا را تربیت کرده و حویزه را مرکز و قطب علمى گرداند؛ اما کشمکش‏ها و تنازعاتِ درون خاندان مشعشعیان و افزایش بى‏رویه و لجام گسیخته‏ى میل و علاقه به قدرت، به همراه اختلافات و دسته‏بندى‏هاى خاندانى، سبب گردید تا حویزه به جاى پیشرفتِ در حوزه‏ى علم و ادب، دچار پس‏رفت گردد. سرانجام کار بدان‏جا مى‏رسد که مطلّب دیگرى، یعنى مولا مطلّب، پسر سید محمد بن سید فرج الله، در سال 1175 قمرى با پاشاى بغداد متحد شده و با لشکر انبوهى بر شیخ سلمان، شیخِ خردمند و کاردانِ کعبیان، یورش برد.
پى‏نوشت‏ها:
1. میرزا عبدالله افندى تبریزى، ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج 3، ص 255.
2. محمدعلى رنجبر، مشعشعیان، ماهیت فکرى ـ اجتماعى و فرایند تحولات تاریخى، ص349.
3. احمد کسروى، تاریخ پانصد ساله‏ى خوزستان، ص 63. حتى کسروى به دانشمندى و دانش‏پرورى سید مطلّب، اذعان دارد و آن را ستایش مى‏کند.
4. کسروى، همان، ص 70.
5. همان، ص 62.
6. افندى تبریزى، همان، ج 2، ص 247.
7. در حال حاضر، خلف آباد نام شهرى است در 90 کیلومترى جنوب شرقى اهواز بر سر راهِ جاده‏ى اهواز ـ ماه‏شهر. در دوره‏ى رضاخان، نام آن از خلف آباد به رامشیر تغییر کرد، اما هم‏چنان مردم آن را به همان نام مى‏خوانند.
8. رنجبر، همان، ص 350.
9. افندى تبریزى، همان، ص 245.
10. همان، ج 4، ص 77 ـ 78.
11. جاسم حسن شبر، تاریخ مشعشعیان، ص 137.
12. کسروى، همان، ص 72؛ به نقل از تذکره‏ى شوشتر، الرحلة المکیة، سوده‏هاى جواهرى.
13. شبر، همان، ص 137.
14. کسروى، همان، ص 70 و 84.
15. شبر، همان، ص 138 ـ 139.
16. رنجبر، همان، ص 351.
17. افندى تبریزى، همان، ج 4، ص 77 ـ 80 .
18. بررسى آراء و دیدگاه‏هاى کسروى درباره‏ى مشعشعیان، کعبیان و آلبوکاسب، موضوع پژوهش مفصل و جامعى است که نگارنده تحت عنوان «کسروى و تاریخ خوزستان» انجام داده است و در آینده‏ى بسیار نزدیک به صورت کتاب، در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.
19. بعد از وفات سید مبارک بن سید مطلّب، شیخ عبدعلى الحویزى در رثاى او قصیده‏اى سروده است. شبر، همان، ص 113.
20. شبر، همان.
منابع:
ـ افندى تبریزى، میرزا عبدالله، ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج 3 (قم، 1401ق).
ـ رنجبر، محمد على، مشعشعیان، ماهیت فکرى ـ اجتماعى و فرآیند تحولات تاریخى (تهران، انتشارات آگاه، 1382).
ـ شبر، جاسم حسن، تاریخ مشعشعیان (تهران، چاپ‏خانه الآداب، 1385 ق / 1965م).
ـ کسروى، احمد، تاریخ پانصد ساله‏ى خوزستان (تهران، انتشارات گام ـ پایدار، 1356 ش).

تبلیغات