آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

مردم سالاری دینی از جمله مفاهیم معاصری است که جامعه ایرانی در مواجهه با گسل جدی و تاثیرگذار سنت-مدرنیته ابداع کرده است. در واقع این مفهوم مطالبه دیرپای سوژه ایرانی است برای ترکیب سنت و معاصریت. مردم سالاری دینی ابداع ذهن سوژه ایرانی است برای ترمیم یا گذر از این گسل. مباحث مربوط به این ترکیب و تلفیق قریب به 2قرن ذهن سوژه ایرانی را به خود مشغول داشته و هنوز نیز درجریان است. با پیروزی انقلاب اسلامی، و سقوط رژیم اقتدارگرا، و تشکیل جمهوری اسلامی بخشی از این مطالبه ی دیرپا مخقق شد. اما هنوز تثبیت و تحکیم آن اتفاق نیافتاده و با چالش هایی مواجه است. برخی علت این عدم تثبیت را ساختاری و برخی دیگر کارگزارانه می دانند. در این مقاله می کوشیم که با استفاده از روش و نظریه گفتمانی لاکلا و موفه به این چالش ها بپردازیم. فرضیه ما این است که مهم ترین چالش در تثبیت مردم سالاری دینی پیش از آنکه مربوط به فقدان ساختارها و یا عوامل کارگزارانه و نخبگان اجتماعی باشد، مربوط به حیطه شناختی-ادراکی یک گفتمان است. به سخن دیگر مردم سالاری دینی به عنوان یکی از دال های مرکزی در گفتمان جمهوری اسلامی هنوز در مرحله مدلول یابی است. این عدم هژمونی مدلولی موجب سرگردانی در حیطه های ساختار و کارگزار نیز خواهد شد.

تبلیغات