آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

واقع گرایی یا نمایش واقعیّت پس از حوادث خون بار جنگ جهانی، یکی از مهم ترین دغدغه های نویسندگان قرن بیستم گردید. آنچه برای آن ها اهمّیّت داشت پرداختن به موضوعات این دنیایی و بیان مصیبت ها و بلایایی بود که انسان معاصر با آن ها در ارتباط است. کشورهای جهان سوّم بیشتر با چنین پدیده هایی سر و کار داشتند؛ از این رو، ادبیّات آن ها بیشتر به رئالیسم گرایش داشت و در صدد بیان واقعیّت های تلخ و آشکار جامعة خود برآمدند. غلامحسین ساعدی، در ایران و طیّب صالح در سودان، از نامدارترین نویسندگان سبک رئالسیم در این دو کشورند. پژوهش حاضر کوشیده بر اساس مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی های داستان «گاو» از غلامحسین ساعدی و داستان دومه ود حامداز طیّب صالح را با تکیه بر مهم ترین شاخصه های رئالسیم در این دو داستان و در شش محور عنصر عادت، سیطرة واقع گرایی، رئالیسم انتقادی، روایت ساده، وجهه تیپیک شخصیّت ها و قهرمان زدایی، بررسی و تحلیل نماید. برآیند پژوهش نشان می دهد که این دو داستان به طور نمادین به جنبه های روان شناختی شخصیّت هایی پرداخته اند که در عقب ماندگی غوطه ورند و با آن خو گرفته و حاضرند پیشرفت و تمدّن را در جهت حفظ این سنّت های مندرس از دست بدهند. شاخصه های رئالیسم در هر دو داستان مشترک بوده و از کمترین ناهمگونی برخوردار است و عواملی چون فقر، جهل و سنّت در پدید آمدن آن نقش دارند.

تبلیغات