آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

شیخ فضل الله نوری از تأثیرگذارترین شخصیت های صدر مشروطه و مهم ترین مخالف آن جنبش به شمار می رفت. دربارة دلایل مخالفت های او با مشروطه و نیز دریافت او از حکومت قانون، فراوان سخن گفته اند. اما ما در این جا به بررسی تصور شیخ فضل الله از بنیان های نظم اجتماعی می پردازیم. پرسش اصلی این است که او چه دریافت و تصوری از منشأ نظم اجتماعی داشت؟ و چه نسبتی میان این نظم و اراده الهی برقرار می کرد؟ این پرسش را بر اساس تمایزی که چارلز دیویس میان سه گونه برداشت از نظم اجتماعی قائل است، مورد بررسی قرار می دهیم. او به لحاظ نسبتی که جوامع با امر قدسی برقرار می کنند، میان سه جامعة قدسی، سکولار و کثرت گرا تمایز قائل می شود. بر این اساس می توان گفت تصور شیخ نوری از بنیان های نظم اجتماعی منطبق با جامعة قدسی است؛ یعنی جامعه ای که نه حاصل اراده و توافق انسان های تشکیل دهندة آن، که برآمده از اراده ای فوق بشری یا الاهی است که انسان ها باید خود را با آن منطبق سازند. در واقع نوری با مقدس ساختن نظم موجود آن را از دسترس انسان خارج می سازد و از هرگونه تغییری مصون می داند. به دیگر سخن، شیخ با انجماد قوانین و خارج کردن آن از دسترس عاملان اجتماعی، مخالف هرگونه تغییر و نوآوری به شمار می رود. او تدوین و نگارش قانون را بدعت در دین و حفظ بیضة اسلام را در زمان غیبت برعهدة نواب عام می داند. او شاه را قوة مجریة حکومت اسلامی معرفی می کند و تضعیف «سلطان اسلام پناه» را همچون تضعیف دین می شمارد. در مجموع، تمام استدلال های شیخ در جهت حفظ و تقویت نظم موجود از طریق مقدس ساختن آن است. دریافت او از عدالت نیز در انطباق کامل با تصور قدسی از نظم است. عدالت به گمان شیخ چیزی جز اجرای احکام شریعت نیست و از آن جا که در نظر وی تساوی حقوق برخلاف احکام شریعت است، عین ظلم تلقی می شود.

تبلیغات