آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۴

چکیده

لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره  آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از  لیبر برپایه مؤلفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مؤلفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مؤلفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تأیید می کنند.

تبلیغات