آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸

چکیده

یکی از اصول بسیار مهم در حوزه های معنی شناسی و به ویژه فن ترجمه، شناخت نوع واژگان کاربردی در یک زبان است. اگر کوچک ترین واحد ترجمه را، واژگان زبان مبدأ بدانیم، در این بین با دو نوع معنای کلّی مواجه خواهیم بود که عبارتند از: معنای استعمالی و معنای بافتی. معنای استعمالی که به عنوان معنای ارجاعی نیز شناخته شده است، نخستین راهنمای مترجم برای دستیابی به برابری در ترجمه به شمار می رود. در این جستار کوشیده ایم ضمن تبیین اهمیت شناخت معنای ارجاعی در دستیابی به برابری دقیق ترجمه ای در متون دینی، به روش توصیفی- تحلیلی، عملکرد پنج ترجمه فارسی خطبه های نهج البلاغه شامل ترجمه های آقایان جعفری، دشتی، شهیدی، فقیهی و فیض الاسلام را در برگردان معانی ارجاعی یک صد و دوازده واژه مورد نقد و بررسی قرار دهیم. برآیند پژوهش نشان می دهد که هر چند شناخت معنای ارجاعی واژگان نسبت به معنای بافتی ساده تر به نظر می رسد؛ اما همواره ترجمه یک اثر به زبان دیگر، با چالش هایی همراه است که از جمله این چالش ها می توان به عدم شناخت ساختار واژگان و التباس شکلی و معنوی واژگان زبان مبدأ با واژگان دیگر اشاره نمود. وجود چنین مسایلی باعث شده که ترجمه های یادشده در پار ه ای از موارد، از مقوله تعادل واژگانی و ارائه برابرنهادهای دقیق، فاصله بگیرند.

تبلیغات