آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲۸

چکیده

در پی تفکر انسان- محوری دکارتی، انسان و جهان پیش روی او به دو مستقل جدا از هم تقسیم شدند که با برجستگی فاز بصری محیط های امروزی، این جدایی بیشتر شد. پدیدارشناسان بسیاری از جمله هایدگر و هوسرل در پی زدودن این فاصله بودند، در این راستا موریس مرلوپونتی با مطرح کردن ادراک تنانه، حضور تن را شرط ابتدایی رسیدن فضا به منصة ظهور معرفی کرد که هال نیز در راستای تأثیرگیری از وی و ترجمة پدیدارشناسی مرلوپونتی در معماری، مفهوم پارالاکس (پارالاکس از لحاظ لغوی به معنای حالتی است که در نتیجة تغییر زاویة دید و موقعیت نگاه به ابژه ایجاد شده و فضا را در نتیجة تغییر زاویة بیننده تعریف می کند، این امر زمانی اتفاق می افتد که محورهای حرکتی بعد افقی را ترک کنند) را مطرح می کند و ادراک فضایی را در گرو شکستن پرسپکتیو و ایجاد حرکت در ابعاد عمودی و مورب و یا به تعبیری اضافِ بعد زمان به فضا می داند. هدف این پژوهش شناخت پارالاکس و شاخص های طراحی آن در افزایش غنای ادراک محیط است که در راستای آن پرسش اصلی تحقیق بدین صورت مطرح می شود : ارتباط بین پارالاکس و ادراک تنانه در معماری استیون هال چگونه است؟ این تحقیق با راهبرد تحقیق کیفی است و با رویکرد تفسیرگرایی، چارچوب فلسفی پدیدارشناسی و با بهره گیری از مدل تحقیق تلخیص شده از مبانی نظری، همچنین با کمک تحلیل نمونه های موردی نظیر موزة هلسینکی، اکتشافات درون و تسراکت زمان که جزء پروژه های مطرح استیون هال در زمینة توازن فضا و زمان است، سعی در شناخت پارالاکس و شاخص های طراحی آن و ارتباط آن با ادراک تنانه دارد. حرکت های عمودی و مایل در فضا با شکستن سطوح افقی یکنواخت و ایجاد سیّالیت ادراک با توالی و ترکیب دیدهای متنوع فضایی و اضافه کردن بعد زمان در فضا از شاخص های به دست آمده تحت ایده پارالاکس در فضای معماری، هستند. مؤلفة پارالاکس زمینة ادراک تنانه را فراهم می آورد.

تبلیغات