آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

ماده و ابزار اصلی در مطالعات ادبی- عرفانی را زبان تشکیل می دهد؛ بدین سبب، علم زبان شناسی بیش از هر دانش دیگری می تواند رهیافت های کاربردی را در این زمینه به ادبیات عرضه کند و حاصل این مطالعات، درعین استفادة متقابل این دو رشته از یکدیگر، شکل گیری حوزه ای بینارشته ای باعنوان زبان شناسی ادبی- عرفانی است. یکی از نظریات کاربردی در این میان، نظریة مربوط به پیش انگاشت ها و انگاره های زبانی است که با بررسی شرایط اقتضا و تناسب گزاره در محیط و بافتی که در آن اظهار می شود، می تواند ما را در تحلیل برخی جنبه های ناپیدای معنا در یک گزارة معرفتی- ادبی یاری رساند. این مبحث با تمام انواع نظریه های زبان شناسی در تعارض و غالباً واجد صبغه ای معناشناختی و گاه کاربردی است. مقالة حاضر درصدد اثبات این مدعاست که چگونه پیش انگاشت های زبان شناختی می تواند سیر تطور موضوع سماع عرفانی را از طریق ارتباط آن با مقتضیات بافت هستی شناختی، معرفت شناختی و فرهنگی ترسیم کند و درکل، به ارائة مخاطب شناسی ارتباط عرفانی بپردازد. در پایان، این نکته تبیین خواهد شد که دستیابی به پیش انگاشت های مزبور هدف غایی دو شخصیت نامدار عرفان و ادب، امام محمد غزالی و مولوی بلخی، از ورود به مبحث سماع عارفانه است و کوشش می شود فواید و نتایج آن در سنت های عرفانی و ادبی آشکار شود.

تبلیغات