آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

متن

اندیشه تاریخ‏نگارى على‏بن‏حسین مسعودى به خاطر نقادى از سنت تاریخ‏نگارى پیش از خود و طرح مباحث نوینى در تاریخ‏نگارى اسلامى از زوایا و ابعاد مختلف قابل طرح و بررسى است. در این مقاله کوشش شده که اهتمام این مورخ بزرگ اسلامى در ایجاد پیوند میان تاریخ‏نگارى و نجوم و تقویم به عنوان یکى از شاخه‏هاى متعدد علوم عقلى مورد بررسى قرار گیرد، لذا ضمن اشاره به ویژگى اندیشه تاریخ‏نگارى مسعودى، به جایگاه نجوم، تقویم و گاه‏شمارى در اندیشه وى و چگونگى به‏کارگیرى آن در تاریخ پرداخته‏ایم و در مجموع سعى شده که عمل‏کرد مسعودى در ایجاد پیوند میان مورخ و منجم و تاریخ و نجوم مورد بررسى قرار گیرد.
واژه‏هاى کلیدى: زمان، نجوم، تقویم، گاهشمارى، زیج.
على‏بن‏حسین مسعودى مورخ و متفکر نامدار قرن چهارم از نادر مورخانى است که روش‏هاى نوینى را در تاریخ‏نگارى اسلامى متداول ساخت و با تلفیق دانش تاریخ و جغرافیا، پیوندى استوار میان این دو که در واقع پیوند میان زمان و مکان بود ایجاد کرد. دو ویژگى بارز تاریخ‏نگارى وى یکى ابداع و توسعه روش‏هاى نوین در تاریخ‏نگارى اسلامى و دیگرى ایجاد پیوند و نزدیکى میان دانش تاریخ با علوم عقلى بود. در مورد اول، وى روش‏هاى قیاسى، کمى و تطبیقى و مشاهده و تجربه را به کار بست و در مورد دوم نیز تلاش کرد تا ضمن توسعه حوزه دانش تاریخ، پیوند عمیقى میان تاریخ با جغرافیا، نجوم، کلام، فلسفه و در کل، علوم عقلى ایجاد کند و تاریخ را به صورت یک دانش تحلیلى و عقلى مطرح سازد. این دو رویکرد به وى کمک کرد تا ضمن نقادى در حوزه تاریخ، به بیان علت و معلولى حوادث پرداخته و در علت وقایع و اتفاقات و اخبار و روایات تاریخى به چون و چرا بپردازد و به کنه حوادث و پدیده‏هاى انسانى و طبیعى نزدیک شود.
هدف وى از کاربرد علوم عقلى در تاریخ، کمک گرفتن از این علوم در ثبت و ضبط دقیق‏تر حوادث و بیان علت آن‏ها و نیز تعیین صحت و سقم روایات تاریخى و وقایع اتفاقیه بود. زمان، تقویم، گاه‏شمارى و نجوم براى مسعودى از جمله علوم و ابزارهاى علمى بودند که مى‏توانست معیارهایى براى نقد اطلاعات تاریخى باشد. وى با استفاده از اطلاعات و رصدهاى دقیق منجمان و مراجعه به زیج‏ها و تقویم‏هاى آن‏ها توانست روند گاه‏شمارى حوادث و اخبار را پیگیرى کند و ضمن بررسى روایات و اخبار راویان و مخبران، به ضبط و ثبت دقیق حوادث بپردازد و پاره‏اى از اشتباهات و انحرافات تاریخى را از همین طریق مشخص سازد.
از این‏رو، از جمله ویژگى‏هاى تاریخ‏نگارى وى، توجه به عنصر زمان بویژه در رویدادهاى بزرگ است; رویدادهایى که مبناى شمارش سال و ماه قرار گرفته و حوادث روزگاران بر مبناى دورى و نزدیکى آن‏ها نگاشته و یا روایت مى‏شده‏اند. اشراف و احاطه وسیع وى بر تاریخ اقوام و ملل مختلف و تطبیق دادن تاریخ و حوادث تقویم این ملل براى تعیین تاریخ دقیق رویدادهاى آن‏ها، حل اختلافات تاریخى مورخین و روایات متفاوتشان را در پى‏داشت. وى براى حل تضاد در روایت‏هاى مختلف تاریخى، به نجوم و تقویم روى آورد. توجه او به تقویم و تاریخ دقیق رویدادها باعث‏شد تا با مقایسه تقویم‏هاى معروف و مبداهاى مختلفى که ملل معروف جهان آن‏ها را مبناى تاریخ خود قرار داده‏اند، به نکاتى دست‏یابد که مورخین پیش از وى چندان به آن‏ها اهمیت نمى‏دادند.
کاربرد روش تطبیقى تقویم‏ها بر اساس اطلاعات دقیق نجومى منجمان به وى امکان داد تا براى تشخیص صحت و سقم اطلاعات، به نقادى اطلاعات پیشینیان در مورد تاریخ اقوام و ملل و مدت زمامدارى و سرنوشت تاریخى آنان بپردازد و با عرضه دو نوع اطلاعات بر یکدیگر، بهترین و نزدیک‏ترین روایت‏به واقعه و رخداد را برگزیند.
دانش و اطلاعات وسیع وى از تاریخ اقوام و ملل و دقت نظرش در ثبت‏حوادث باعث‏شد که دوران‏هاى مختلف تاریخى را با هم تطبیق دهد و با عرضه تقویم‏هاى اقوام مختلف و مقایسه تاریخ سلطنت امرا و ملوک با تقویم‏ها و مبدا تاریخ ملت‏ها، به نقد تقدم و تاخر حوادث و در نتیجه، صحت و سقم آن‏ها بپردازد. او تقویم‏هاى مختلف یونانى، رومى، ایرانى، هندى، بابلى، سریانى و عربى را به دقت مورد مطالعه قرار داد و مدت زمان حکومت‏شاهان و سلسله‏ها را دنبال کرد و ضمن مقایسه آن‏ها با یکدیگر، به انحرافات تاریخى و اشتباهاتى که در کار مورخان پیشین روى داده و یا روایاتى که به دلیل کم دقتى وارد تاریخ شده بود پى‏برد. هم‏چنین ضمن مقایسه تقویم اسکندرى، یونانى و رومى با تقویم پادشاهان ایرانى در عصر ساسانى، آشکار ساخت که مدت سلطنت پادشاهان اشکانى بیش از آن بود که در تواریخ رسمى ایران باستان بویژه در تقویم‏هاى ساسانى آمده است; زیرا سوء استفاده دولت‏ساسانى براى تداوم بقاى خویش باعث‏شده بود که آنان دست‏به تحریف تاریخ بزنند و روحانیت زردشتى با همدستى شاهان پارسى قسمتى از تاریخ سلطنت عهد اشکانیان را به صورت اسرارآمیزى حذف نمایند، زیرا بیم آن داشتند که پیش‏گویى‏هاى مذهبى پیامبرشان زردشت در مورد پایان سلطنت و چگونگى زوال ملک و دین آن‏ها باعث‏شود که مردم با نزدیک دیدن فرجام سلطنت‏ساسانیان از حمایت آن دست‏بکشند; به همین جهت، روحانیت زردشتى و شاهان ساسانى در یک اقدام هماهنگ و سرى، با حذف قسمتى از تاریخ در صدد بودند که مردم را به تداوم سلطنت‏ساسانى امیدوار سازند. مسعودى با دقت در تقویم‏هاى ایرانى و تاریخ اسکندرى، این راز را برملا نموده و دروغ بودن و انحراف یک دوره تاریخ را روشن ساخت. وى در مورد علت اختلافات ایرانیان با سایر اقوام در تقویم و تاریخ اسکندرى آورده است که:
«قضیه این است که زردشت پسر اسپیتمان در ابستا که به نظر ایرانیان کتاب آسمانى است گفته است که پس از سیصدسال ملکشان آشفته شود و دین به جا ماند و چون هزار سال تمام شود دین و ملک با هم برود و زردشت‏به طورى که از پیش ضمن خبر او در همین کتاب گفتیم، در ایام پادشاهى کى‏بشتاسب پسر لهراسب بوده است و اردشیر پسر بابک پانصد سال و ده چند سال پس از اسکندر به پادشاهى رسید و ممالک پراکنده را فراهم کرد و متوجه شد که تا ختم هزار سال در حدود دویست‏سال مانده است و خواست دوران ملک را دویست‏سال دیگر تمدید کند، زیرا بیم آن داشت وقتى دویست‏سال پس از وى به سر رسد مردم به اتکاى خبرى که از پیغمبرشان از زوال ملک داده، از یارى و دفاع آن خوددارى کنند و بدین جهت از پانصد و ده و چند سالى که مابین او و اسکندر فاصله بود در حدود یک نیم آن را کم کرد و بقیه را از قلم بینداخت و در مملکت‏شایع کرد که استیلاى او بر ملوک‏الطوایف [منظور اشکانیان] و کشتن اردوان که از همه ایشان مهم‏تر بود و سپاه بیشتر داشت‏به سال دویست و شصتم پس از اسکندر بوده و تاریخ را بدین‏سان وانمود و میان مردم رواج داد. بدین جهت میان ایرانیان و اقوام دیگر اختلاف افتاد و تاریخ سال‏هاى ملوک‏الطوایف نیز به همین جهت آشفته شد.» (1) .
آثار و تالیفات نجومى مورد استفاده مسعودى در تاریخ‏نگارى
توجه مسعودى در به‏کارگیرى روش‏هاى تحلیلى و کمى و تطبیقى باعث‏شد که به تقویم، گاه‏شمارى، ریاضى و نجوم علاقه ویژه‏اى نشان داده و از این علوم در تقویت تاریخ‏نگارى خویش مدد بجوید و آثار علما، دانشمندان، منجمان، ریاضى‏دانان و سازندگان زیج‏هاى معروف را مورد استفاده قرار داده، آن را در خدمت تاریخ بگیرد و حتى به عنوان یکى از معیارهاى قابل اعتماد براى نقد تاریخ و روایات و اخبار تاریخى به کار گیرد. علاقه وى به این علوم، از کثرت آثارى که در تواریخ خود از آن‏ها یاد کرده است مشخص مى‏شود. او در کار خود آثار منجمان، ریاضى‏دانان و تقویم‏سازانى چون بطلمیوس، اسحاق کندى، ابن‏منجم‏احمدبن‏طیب سرخسى، ماشاءالله منجم، ابومعشر منجم، محمدبن موسى خوارزمى، محمدبن کثیر فرغانى، ثابت‏بن‏قره حرانى، محمدبن جابر بتانى، اقلیدوس و دیگران را مورد استفاده قرار داده است.
مسعودى در «مروج‏الذهب‏» و «التنبیة و الاشراف‏» از بسیارى از آثار عظیم ملل جهان و تمدن اسلامى در هیات و نجوم، ریاضى، تقویم و گاه‏شمارى یادکرده است. عمده‏ترین منابعى که وى آن‏ها را مورد مطالعه قرار داده و یا با این آثار آشنایى داشته و در تاریخ‏نگارى خود به آن‏ها توجه نموده عبارتنداز:
1. سندهند;
2. ارکند;
3. ارجیهذ;
4. المجسطى، که مجموعه‏اى از رصدهاى بطلمیوس مى‏باشد; (2)
5. کتاب الزیج، تالیف بطلمیوس; (3)
6. کتاب الزیج و القصیده، از محمدبن ابراهیم فزارى در علم هیات و نجوم; (4)
7. کتاب الزیج فى نجوم، تالیف حسین‏بن منجم; (5)
8. آثار محمدبن کثیر فرغانى منجم درباره نجوم و هیات، بویژه کتاب الفصول‏الثلاثین;
9. علم الفلک و النجوم، از بطلمیوس; (6)
10. القانون فى النجوم، اثر ثاون اسکندرانى که از پادشاهى اسکندر پسر فلیپ مقدونى درباره منشاء تقویم آغاز شده است; (7)
11. المدخل‏الکبیر الى علوم النجوم، اثر ابومعشر منجم که اثرى عظیم در علم نجوم بوده و بخشى از آن به تاثیر کواکب و نجوم و اجرام سماوى بر انواع مختلف حیوانات و طبیعت‏سخن به میان آمده است; (8)
12. رساله یعقوب‏بن اسحاق بن صباح الکندى درباره اکسیر و جیوه تحت عنوان ابطال دعوى المدعین صنعة الذهب و الفضه;
13. مجموعه رصدهاى ابرخس.
کاربرد نجوم و تقویم و گاه‏شمارى در اندیشه تاریخ‏نگارى مسعودى
یکى از جلوه‏هاى تفکر عقلى و تحلیلى مسعودى در تاریخ‏نگارى عبارت از تلاش در جهت وارد کردن عناصر فکرى دانش تقویم و نجوم به حوزه تاریخ و تاریخ‏نگارى و پیوند دادن علوم نجوم، جغرافیا و ریاضى با تاریخ بود. از نظر مسعودى تعیین دقیق حدود وقایع و حوادث تاریخى و زمان وقوع آن‏ها صرفا از طریق روایت‏هاى راویان و یا نقل شفاهى امکان‏پذیر نیست. به همین دلیل، او دستاوردهاى علماى علم نجوم و محاسبات دقیق آنان را که مبتنى بر جنبه‏هاى عقلى و قابل قبول بود مورد مطالعه قرار داده و در تدوین تاریخ خویش از آن‏ها بهره گرفت.
وى در حوزه گاه‏شمارى و تقویم‏نگارى، جهت ذکر روزشمار حوادث در تعیین مبدا وقوع آن‏ها و نیز مبدا تاریخ اقوام و ملل مختلف، از فعالیت‏هاى منجمان و ستاره‏شناسان و ریاضى‏دانان و صاحبان محاسبات دقیق و زیج‏ها و رصدهاى مختلف بهره گرفت. بدین‏سان او براى جلوگیرى از اشتباه در ذکر مبدا و تقویم، علاوه بر استفاده از نقل راویان و نظر مورخان و اهل تاریخ، از دیدگاه منجمان و اهل تقویم نیز استفاده کرد و بر اساس تطبیق و مقایسه این دو دیدگاه است (9) که او در کتاب «مروج‏الذهب‏» و در فصولى که به مختصرى از تاریخ جهان پرداخته اطلاعات دقیقى به دست مى‏دهد.
با مراجعه به آثار منجمان این نکته روشن مى‏شود که صاحبان زیج‏هاى مختلف معمولا فصل یا فصولى از آثار خویش را به تعیین مبدا تاریخ و تقویم‏هاى رایج و معروف زمان خود اختصاص داده و به بیان شیوه تبدیل تقویم‏ها و مقایسه آنان پرداخته (10) و مدخل سال‏ها و ماه‏ها و آغاز روز، هفته و سال را بر اساس تقویم‏هاى مختلف هجرى شمسى، هجرى قمرى، سلوکى و یونانى، یهودى، قبطى، یزدگردى، رومى، سغدى، هندى، چینى و ایغورى ذکر کرده‏اند. مسعودى براى دقت در نگارش تاریخ، بسیارى از این رصدها و زیج‏هاى مختلف مانند زیج‏حبش‏بن عبدالله، زیج‏محمدبن موسى‏خوارزمى، زیج‏سند هند، زیج ممتحن، زیج‏شاه، و... را مورد بررسى قرار داد. هم‏چنین اظهار نظرهاى علماى معروف را در مورد خسوف، کسوف، علت چرخش فصول، سردى و گرمى هوا، چرخش ماه، خورشید و شب و روز را مورد مطالعه قرار داد. (11) وى در این ارتباط به رساله ثابت‏بن قره حرانى اشاره دارد. (12)
مسعودى در مورد چرخش فصول، به تقویم‏هاى اقوام ملل مختلف که تغییرات آن بر اساس خورشید است (مانند ایرانیان، سریانیان، یونانیان، رومیان، نبطیان، هندیان) و هم‏چنین تقویم اقوامى که تغییرات آن بر مدار ماه است (مانند اسرائیلیان و عرب‏ها) اشاره مى‏کند و آن‏گاه به بررسى کبیسه و نسى‏ء و تعیین آغاز سال و هفته، تعداد روزهاى سال و آغاز روز بر اساس ظهور خورشید و یا ماه و دیگر مسایل مربوط به آن مى‏پردازد. او در این مساله دقت و ریزبینى را تا آن حد رسانید که به بررسى آراى صاحبان زیج‏هاى مختلف درباره مبداء تاریخ‏ها و تقویم‏هاى مختلف پرداخت و بسیارى از رصدهاى عمده را که مبناى تقویم‏ها بودند با هم تطبیق داد و در «مروج‏الذهب‏» و «التنبیه‏» اشاره نموده که چگونه اختلافات زیج‏هایى مثل ابرخس، بطلمیوس کلوذى، زیج مامون و زیج هندوان نظیر سند هند، ارجیهز و ارکبد را در آثار قبلى خود برشمرده و به تفصیل به آن‏ها پرداخته است. (13)
وى در میان همه زیج‏هایى که استفاده نموده، مبناى کار خود را بر روى اطلاعات زیج‏هاى «بتانى‏» قرار داده که از نظر وى یکى از دقیق‏ترین زیج‏هایى بوده که وجود داشته و اطلاعات ارزشمندى داشته است و در تعیین سال، مدت خلافت‏خلفا، تعیین مبداء تقویم‏ها صحیح‏تر از سایر زیج‏ها بوده است. (14)
یکى دیگر از ویژگى‏هاى کاربرد نجوم و تقویم و استفاده از گاه‏شمارى نجومى، تاثیر بر ذهن تطبیق‏گر و مقایسه‏گراى مسعودى است. او با این ذهنیت، مبنایى را براى نقد روایت‏ها و آراى دو گروه اهل تاریخ و اهل زیج فراهم آورده است و از این رهگذر است که با مقایسه و تطبیق آراى آن‏ها اطلاعات دقیق تاریخى خود را انتخاب مى‏کند. او هم در کتاب التنبیه و هم در مروج‏الذهب، تاریخ را به دو دوره اساسى عصر پیش از بعثت و عصر پس از آن، که تا زمان خویش به روایت آن پرداخته است تقسیم نموده و در پایان هر یک از این دو دوره، مختصرى از تاریخ جهان را به نگارش درآورده است که اساس آن بر مدار اطلاعات راویان تاریخ و منجمان اهل زیج و صاحبان رصدها مى‏باشد. (15)
«در قسمت گذشته این کتاب بابى به تاریخ جهان و پیغمبران و شاهان تا مولد پیغمبر ما محمد(ص) و مبعث تا هجرت او اختصاص دادیم. پس از آن، هجرت تا وفات او را با روزگار خلیفگان و شاهان تا وقت‏حاضر طبق حساب و مندرجات کتب سرگذشت و تاریخ که از علاقه‏مندان اخبار خلیفگان و شاهان بجاست‏یاد کردیم و در این زمینه از گفته منجمان که در کتاب‏هاى زیج‏ستارگان مربوط به این دوران یعنى از هجرت تا این روزگار هست‏یاد مى‏کنیم که فایده کتاب بیشتر شود و اختلاف مورخان را از اخبارى و منجم با موارد اتفاقشان بهتر توان دانست...». (16)
او در فصولى از کتاب‏هاى خود تلاش نموده تا مبداء صحیحى از تقویم‏هاى مختلف که زمان تاریخى بر اساس آن سنجیده مى‏شود و حوادث و وقایع را بر آن مبنا به نگارش درمى‏آورند به دست دهد. گاه حوادث بسیار مهم تاریخى و یا یک حادثه بزرگ را بر اساس تقویم‏ها و مبداءهاى مختلف تاریخ مانند تقویم یزدگردى، بخت نصرى، رومى، قبطى، مصرى، یهودى، هندى و... مشخص کرده و فاصله زمانى وقوع حادثه را نسبت‏به هر یک از این مبداءها ذکر نموده است. (17)
در این فصول تلاش مسعودى بر آن قرار گرفته است تا با مداقه و مطالعه تمام آثار مکتوب و اطلاعات شفاهى علما و راویان و اکابر زمان، خلاصه‏اى از تاریخ جهان و تحولات آن را تا عصر خویش با دقت ارائه داده و سال وقوع آن‏ها را بر اساس تقویم‏هاى مختلف بیان نماید. هم‏چنین مبداء اکثر تقویم و تاریخ‏هاى رایج زمان را تا آن عصر برشمرده است. و به تعیین مبداء تاریخ اقوام مختلف و علت و اساس مسائلى که منشاء تقویم و مبداء تاریخ قرار گرفته، پرداخته و از مبداءهاى تقویمى مانند: ظهور پیامبران الهى، ظهور مردان و شخصیت‏هاى بزرگ مانند داریوش، یزدگرد، اسکندر و...، بروز جنگ‏ها و اختلافات، بروز بلایاى مختلف طبیعى و انسانى، سال تولد مردان بزرگ تاریخ، سران قبایل و رؤساى ملل مختلف، شیوع بیمارى‏هاى مهلک، آغاز امارت و سلطنت‏شاهان و امرا، پیروزى‏هاى بزرگ و جنگ‏ها و شکست‏ها، مهاجرت‏هاى بزرگ اقوام و قبایل، پیمان‏هاى مختلف سیاسى و اجتماعى مثل حلف‏الفضول، حلف‏المطیبین، بناى قصرهاى باشکوه یا خانه‏هاى مذهبى و دینى مثل بیت الله الحرام، بیت‏الذهیب هند و... سخن گفته است. بدین ترتیب او به بیان مبداء تاریخ ملل و اقوام مختلف مانند هندیان، چینیان، سغدیان، ایرانیان، رومیان، مصریان، قبتیان، یهودیان و قبایل عرب پرداخته (18) و با ذهنى مقایسه‏گر فاصله بین این مبداءها را بیان نموده و از رهگذر همین تطبیق و تفکر مقایسه‏اى است که به رازها و انحرافات تاریخى که بر اساس مصلحت دینى و اغراض سیاسى صورت گرفته پى‏برده است، چنان‏که در مورد تاریخ ساسانى و اشکانى نخستین کسى است که این انحراف و تحریف تاریخى را بیان مى‏کند. (19)
مسعودى در آثار خود تلاش گسترده‏اى داشته تا مبداء تقویم‏هاى اقوام و ملل مختلف را به دقت تعیین نماید. از این‏رو با ملاحظه آثار منجمان و مورخان و اهل زیج و توجه به آراى هر دو طبقه، منشاء و مبداء اکثر اقوام و ملل مختلف را روشن کرده که این امر خصوصا درباره سال‏شمارى و تقویم اقوام و ملل و اعراب قبل از اسلام بسیار حائز اهمیت است. (20)
مسعودى پس از بیان سال و روز و مدت خلافت‏خلفا از نظر صاحبان زیج‏ها و نیز بیان اختلاف نظر مورخان و اهل سیرت و خبر و محدثان با نظرات و آثار اهل زیج، مى‏گوید:
«تقویم قمرى با تقویم مورخان و سرگذشت نویسان از لحاظ ایام و ماه‏ها تفاوت دارد. بناى ما در این قسمت که از تاریخ هجرت تاکنون یاد کردیم بر مندرجات کتاب‏هاى زیج است که اهل این فن و وقت‏ها را چنین تنظیم کرده‏اند و بر آن تکیه دارند. آن‏چه در این‏جا نقل کردیم از زیج ابوعبدالله محمدبن‏جابر بتانى و دیگر زیج‏هاى این روزگار است. اکنون آن‏چه را درباره تاریخ از هجرت تا وقت‏حاضر در این کتاب آورده‏ایم به تفصیل در این باب نقل مى‏کنیم که طالبان آسان بدان دسترسى توانند یافت و از مطالب زیج‏ها که نقل کردیم دور نباشد». (21)
علاقه مسعودى به علم نجوم و توجه وى به علل و عوامل طبیعى و اجرام و افلاک سماوى و تاثیرات آن‏ها بر سرنوشت اقوام و ملل، طبایع و تحولات و تغییرات جوى و سماوى ارضى، از میزان توجه وى در دو اثر التنبیه و مروج الذهب کاملا نمودار است. وى مباحث و فصول عمده‏اى از آثار خود را به ذکر زمین و دریا و دره‏ها و کوه‏ها و هفت اقلیم و ستارگان وابسته به آن و ترتیب افلاک و مطالب دیگر، ذکر اختلاف درباره جزر و مد، ذکر ملوک و آن‏چه کسان درباره نسب‏ها، شمار ملک و سال‏هاى شاهیشان گفته‏اند، ذکر سال‏ها و ماه‏هاى عرب و عجم و موارد اتفاق و اختلاف آن، ذکر ماه‏هاى قبطیان و سریانیان و اختلاف نام آن و شمه‏اى از تاریخ‏هاى مختلف، ذکر ماه‏هاى سریانى و مطابقت آن با ماه‏هاى عربى و شمارش ایام سال و شناخت تغییرات جوى، ذکر ماه‏ها و روزهاى ایرانیان، ذکر سال و ماه عرب و نام روزها و شبهایشان، ذکر تاثیر آفتاب و ماه در این جهان و شمه‏اى از آن‏چه در این زمینه گفته‏اند و چیزهاى دیگر مربوط به این باب، ذکر چهار ربع جهان و چهار طبع و اختصاصات هر یک از ربع‏ها از شرق و غرب و شمال و جنوب و هواها و مسائل دیگر از تاثیر ستارگان و مطالبى که مربوط به این باب است، ذکر خانه‏هاى معروف و معبدهاى بزرگ و آتشکده‏ها و شبخانه‏ها، ذکر ستارگان و دیگر عجایب عالم، ذکر مختصر تاریخ از آغاز عالم تا میلاد پیغمبر خدا(ص) و آن‏چه بدین باب مربوط است. اختصاص داده است. (22)
در کتاب التنبیه و الاشراف نیز توجه مسعودى بدین مسائل چنان است که فصول متعددى از این کتاب که مختصر تاریخ جهان و اسلام است را به پیوند مسائل تاریخى و نجومى و تاثیر پدیده‏هاى طبیعى و انسانى بر یکدیگر و شمار تقویم‏ها و سال‏ها و ماه‏هاى ملل مختلف و اختلاف آراء آن‏ها در این باب اختصاص داده است; از جمله به ذکر هیات افلاک و تاثیر نجوم و ترکیب عناصر و چگونگى ماهیت و چرخش آن‏ها، ذکر تقسیمات زمان و فصول سال، ذکر اقالیم، ذکر تاریخ اقوام و پیغمبران و ملوک، ذکر مختصرى از سال‏ها و ماه‏هاى اقوام به تعیین دقیق گاه‏شمارى و سال‏شمارى حوادث و رویدادها، ذکر تاثیر و تاثر تاریخ انسانى و طبیعى، ذکر مبداء تقویم و گاه‏شمارى ملل و اقوام، سال‏ها و ماه‏ها و روزها و دیگر مسایل پرداخته است. (23)
پى‏نوشت‏ها:
1. على‏بن‏حسین مسعودى، التنبیة و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1365) ص 92-91.
2. همان، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده (تهران، نشر علمى و فرهنگى، 1370) ج 1، ص 70.
3. همان.
4. همان، ص 547.
5. همان، ص 84.
6. همان، ص 307.
7. همان، ص 146 و 511.
8. همان، ص 297.
9. همان، ج 2، ص 760.
10. ادوارد، استوارى کندى، پژوهشى در تاریخ زیج‏هاى اسلامى، ترجمه محمد باقرى (تهران، نشر علمى و فرهنگى، 1374) ص 71.
11. على‏بن‏حسین مسعودى، التنبیه و الاشراف، همان، ص 194-177 و 216-195.
12. همان، ص 68.
13. همان، ص 200.
14. همان، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 760.
15. مسعودى در ذکر مختصر تاریخ جهان دوره قبل از بعثت و دوره بعثت تا سال 346، در کتاب مروج الذهب، هم‏چنین در فصل خلاصه تاریخ جهان از آدم تا پیغمبر اسلام و فصل مختصرى از سال‏ها و ماه‏هاى اقوام و کبیسه و نسى‏ء و مسائل مربوط به آن به این موضوع پرداخته است.
16. على‏بن‏حسین مسعودى، همان، ص 755.
17. همان، التنبیه و الاشراف، ص 194-192.
18. همان، ص 198-177.
19. همان، ص 93-91.
20. جدول مذکور بر اساس آن‏چه مسعودى در دو اثرش التنبیه و مروج الذهب در این باره آورده خصوصا آن‏چه در فصول ذیل آمده، تنظیم شده است:
الف. ذکر مختصر تاریخ از آغاز تا مولد پیغمبر خدا(ص) و آن‏چه بدین باب مربوط است;
ب. ذکر دومین مختصر تاریخ از هجرت تا این روزگار; (مروج الذهب، جلد دوم);
ج. ذکر تاریخ سال‏هاى خلافت; (مروج الذهب، جلد دوم);
د. مختصرى از سال‏هاى و ماه‏هاى اقوام و کبیسه‏ها و نسى‏ء و مسائل مربوط به آن.
21. على‏بن‏حسین مسعودى، همان، ص 760.
22. همان، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج اول، نگاه کنید به مطالب مربوط به هر یک از فصول یاد شده.
23. همان، التنبیه و الاشراف، نگاه کنید به مطالب هر یک از فصول یاد شده.
منابع
- استوار کندى، ادوارد: پژوهشى در تاریخ زیج‏هاى اسلامى، ترجمه محمد باقرى (تهران، نشر علمى و فرهنگى، 1374) ص 71.
- مسعودى، على‏بن‏حسین: مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده (تهران، نشر علمى و فرهنگى، 1370) ج 1، ص 70.
- مسعودى، على‏بن‏حسین: التنبیة و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1365) ص 92-91.
یادداشت:
1) دانشجوى دوره دکترى تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس.

تبلیغات