آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

یکی از تعارض های اساسی در کلام (الهیات) و فلسفه دین، تعارض علم پیشین خداوند و اختیار بشر است. بدیهی است که درک صحیح از موضوع زمان و نسبت آن با خداوند، برای حل این تعارض بسیار تعیین کننده است. بر این مبنا، سه راه حل برای این تعارض ارائه شده است که می توان از آنها به «نظریه تعین ناپذیری آینده»، «نظریه شناخت ناپذیری اعمال اختیاری آینده» و «نظریه لازمانی علم خداوند» تعبیر کرد. در این نوشتار، ابتدا دو نظریه نخست تشریح و بر ناکامی هر یک به عنوان راه حلی برای این تعارض تأکید می شود. نظریه سوم نیز مورد نقد و نظر قرار گرفته است و در نهایت نشان داده می شود که این نظریه می تواند کامیاب ترین راه حل باشد. به علاوه، دیدگاه فیلسوفان مسیحی مانند آکوئیناس، آنسلم و بوئتیوس در خصوص این نظریه را متذکر شده و در نهایت، در پرتو تأملات حکیمان مسلمان و به ویژه قاضی سعید قمی، در تبیین آن کوشیده ایم.

تبلیغات