آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

یکی از نمودهای بارز حضور زنان در داستان های ادبیات شفاهی و رسمی، به ویژه در داستان های عاشقانه که اغلب چهره ای مثبت و موثّر از زنان سالخورده را به تصویر کشیده شخصیت «دایه» است. دایه که اصلی ترین وظیفه اش شیردهی و پرورش فرزندخوانده در کودکی است، در دوران بزرگسالی دختران گاهی حتّی پررنگ تر از مادر در داستان حضور می یابد و فرزندخوانده را در سخت ترین چالش های زندگی اش یاری می دهد. افزون بر این، گاه دایه ها به عنوان یک رهنما یا یاریگرِ شخصیت های اصلی در داستان ظاهر می شوند و با استفاده از تجارب خود، در مواقع حسّاسِ داستان، گره گشایی می کنند. واسطه گری میان عاشق و معشوق، یاری رساندن به عاشق و معشوق در راه وصال، عیّاری و شجاعت و یاری کردن مبارزان و عیّاران، فعّالیّت اجتماعی سیاسی و نجات جان فرزندخوانده، ازجمله کارهایی است که از دایه ها در داستان ها پدیدار می شود. ازسویی، گاه درمقابل دایه های مثبت، عمدتاً در داستان های رسمی، با شخصیت دلّاله های قوّاده مواجه می شویم که در داستان های ضدّ زن، نقش معناداری را ایفا می کنند و تصویری منفی از شخصیت زنان را به نمایش-می گذارند. در این پژوهش به بررسی نقش ها و فعّالیّت های دایه در کتاب های داراب نامه ی بیغمی، فیروزشاه نامه، داراب نامه ی طرسوسی، سمک عیّار، سندبادنامه، طوطی نامه و جامع الحکایات پرداخته می شود. هدف این پژوهش تبیین یکی از ابعاد مختلف شخصیّت زن در ادبیات عامه و بازتاب آن در آثار ادبی است که به لحاظ فرهنگی در جریان فکری جامعه اهمیّت می یابد.

تبلیغات