آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

جستار پیش رو با هدف ارائه تعریفی از مفهوم های شناور «لفظ»، «معنی» و «مضمون»، به مثابه عناصر درون سازه ای شعر در سبک هندی فراهم آمده است. در این جستار که به روش تحلیل محتوا و مبتنی بر منابع کتابخانه ای انجام یافته، شعر ابتدا «عینی شدن زیبایی شناسانه یک امر ذهنی به توسّط زبان» تعبیر شده است. با این تعبیر، می توان گفت لفظ، زبان شعر است و به ذهنیّت شاعر موجودیّتی درک شدنی می بخشد؛ معنی، ذهنیّتی است که توسّط لفظْ عینی می شود و می تواند آموزه ای را در بر داشته یا صرف توصیف باشد؛ مضمون، بازشناساننده شعر از غیر آن، یا همان وجه زیبایی شناسانه شعر و معادل تصویر است. تفاوت در تلقّی از اهمّیت هرکدام از این سه مفهوم، به وجودآورنده جریان های مختلف در شعر و نقد ادبی و جهت دهنده آن هاست. نتایج این جستار نیز ضمن تأکید بر جذّابیّت بررسی نسبت میان لفظ، معنی و مضمون خاصّه در سبک هندی، اوّلاً ناظر بر آنست که شاعر سبک هندی بنا بر مختصّات سبک دوره، از خود این مفاهیم نیز به مثابه اشیائی برای بستن مضمون استفاده می ماید و بخشی از تلقّی عصر خود از چیستی لفظ، معنی و مضمون را در پس خیالات دور و دیر شعر خود برملا می سازد. ثانیاً بیان معنایی واحد به توسّط مضمون های یکسان با اختلاف در لفظ، بیان معنایی واحد به توسّط مضمون های متعدد با عناصر مضمون ساز همسان یا ناهمسان، بیان معناهای متعدد با استفاده از مضمون های یکسان و... از جمله رفتارهای شاعر سبک هندی با این سه مفهوم و نسبت آن ها با یکدیگر است که با بیان نمونه هایی از شعر صائب تبریزی، پیش قراول شاخه ایرانی شعر سبک هندی، سعی در تبیین و توضیح آن ها شده است.

تبلیغات