آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

پیش از ورود به ساحت ف لسفه، باید به دو مسئله اساسی پاسخ داد؛ نخست اینکه فلسفه چیست و معرفت فلسفی چگونه معرفتی است؟ دیگر اینکه مراد از «اسلامی بودن» فلسفه چیست و اساساً چرا این فلسفه به «قید اسلامیت» متّصف و مقید می گردد؟ فلاسفه درباره «چیستی فلسفه» تعاریف متعدد و فراوانی ارائه کرده اند؛ در این میان صدرالمتألهین نیز دو تعریف به دست داده است که به نوبه خود اهمیت ویژه ای دارد؛ نخست اینکه فلسفه، دانش پرسش از «وجود»، عوارض، ویژگی ها و احوالات آن است که می کوشد با تلاش ها و مجاهدت های عقلانی و برهانی خود، مسئله ها و پرسش های بنیادین انسان در حوزه هستی شناسی را پاسخ گوید. همچنین فلسفه عبارت است از نظم علمی و عقلی عالَمِ عینی و خارجی، در نفس و فکر انسان. فلسفه موجود و محقَّق که تعریف آن گذشت به این معنا اسلامی است که در فضا و محیط اسلامی تکوّن و تکامل یابد و از آموزه های قرآنی و روایی در بخش های مختلف و موارد فراوان تأثیر پذیرد؛ البته این تأثّر و الهام پذیری از تعالیم دین اسلام، به اندازه ای بوده است که اگر در محیط و بستر دیگری، غیر از آن رشد می کرد، بدون تردید سیر و مسیری دور از آنچه هم اکنون شاهدیم، می یافت.

تبلیغات