آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

در بررسی دیدگاه های نظری مرتبط با حوزه سازمان فضایی و سیستم های شهری به مثابه موضوعی میان رشته ای، دو پارادایم اندازه مبنا و شبکه مبنا قابل تمایز است. پارادایم نخست بر تعریف سیستم شهری به مثابه مجموعه ای از نقاط شهری که بر اساس ویژگی های درونی خود استوار است و در تفسیر مرکزیت فضایی شهرها به سطح تمرکز جمعیت، فعالیت ها و یا کارکردهای یک مکان معطوف است. در حالی که از چند دهه گذشته، با تعریف مجموعه ای از شهرها به مثابه یک سیستم، برخلاف گذشته، عنصر «رابطه» در تعریف سیستم شهری هر چه بیشتر مهم تلقی شد و جایگاه هر شهر در سیستم شهری در نسبت با موقعیت قرارگیری آن، تابع جریان هایی است که میان شهرها در حال گردش است و در نتیجه از ارتباط با دیگر محل ها به وجود می آید. این پارادایم با تأکید بر داده های رابطه ای، به روابط میان شهرها در قالب روابط افقی و غیرمحلی می نگرد و فرایندهای فضایی را در سازمان فضایی هدف قرار می دهد. از این رو به منظور درک، تبیین و کاربست هر دو پارادایم، به مرور سیر تحول رویکردهای نظری حاکم بر سازمان فضا در سیستم های شهری و تبیین عقلانیت معرفتی و نظری نوین حاکم بر آنها پرداخته شده و ویژگی ها و مؤلفه های دو پارادایم، دسته بندی و مقایسه شده است تا با پر کردن خلاء نظری و معرفتی در این زمینه، راه برای تحقیقات کاربردی و پیمایشی باز شود. بر این اساس، این مقاله از حیث هدف، از نوع بنیادین و برحسب رویکرد توصیفی و مبتنی بر مطالعه داده های متن پایه است تا با بررسی سیر تحول نظریه های موجود، به بررسی تطبیقی محتوای نظری و مبانی هستی شناختی پارادایم های سنتی در برابر پارادایم های نوین بپردازد.

تبلیغات