آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

پژوهش هایی که بر پایه یکی از نظریه های ادبی (فرمالیسم، ساختارگرایی، روایت شناسی، شالوده شکنی و...) صورت گرفته، با اقبال فراوانی از سوی پژوهشگران و جامعه دانشگاهی روبه رو شده است. این رشد تصاعدی، منتقدانی نیز داشته و دارد. هر یک از آنان به دلایلی، پذیرش و کاربست بی چون و چرای این نظریه ها را نادرست دانسته، خواستار نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به این نظریه ها همچنین مقالات و کتاب هایی هستند که بر پایه آنها انتشار یافته اند. مقاله حاضر نیز نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه دارد به پژوهش هایی (مقالات) که بر اساس آرا و آثار «میخائیل باختین» (منطق مکالمه و بینامتنیت) نوشته و منتشر شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که عمده این مقالات ضعف های اساسی و متعددی دارد که اصلی ترین آنها عبارتند از: بی توجهی به بسترها و پیش فرض هایی که این نظریه ها در آن بالیده اند، انتخاب نادرست نظریه ها (بینامتنیت به جای ساختارگرایی، بینامتنیت به جای نقد منابع، منطق مکالمه به جای تبارشناسی)، ساده سازی، تصادفی بودن ارتباط نظریه و متن، برخورد ارزش مدارانه و نادیده گرفتن واقعیت ها.

تبلیغات