آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

ارزیابی کلی از نقش قزلباشان در استقرارنهایی دولت صفوی در قالب سه محور قابل بررسی است: مرحلةاول شکل گیری ارتباط آنان با طریقت صفوی است؛مرحله دوم با تداوم و گسترش تعاملاتشان باشیوخ صفوی، ارتباطی سازماندهی شده در راستای اهداف صفویان برقرارنموده و به توسعه و تحکیم آن پرداختند وآخرین مرحله نیز به فعالیت عملی آنان در جهت به قدرت رسانیدن شیوخ صفوی مربوط می شود. گروه های ترکمنی که بعداً با عنوان قزلباش شناخته می شدند همه گونه مساعدت و همراهی با تشکیلات صفوی اِعمال کردند و باعث شدند تا تشکیلات صفوی با گذر از مراحل مختلف به موفقیت نهایی دست یابد. پس ازتشکیل حکومت صفوی قزلباشان به عنوان نخبگان اصلی حکومت با نهاد حاکمیت همکاری خود را ادامه دادند.این تعاملات در ادوار مختلف تاریخ صفویه رویه مختلفی را پشت سر نهاد.درخصوص این تغییررویه، ضروری است تحولات درون حکومتی صفویه با نگاهی تحلیلی مورد ارزیابی قرار گیرد. این تحولات در دو محور کلی قابل بررسی است: در محور نخست با اشاره به نقش تأاثیرگذار قزلباشان در برپایی دولت صفویه، به تحلیل موقعیت برجسته آنان درنهادحاکمیت پرداخته می شود. امّا در ادامه روند حکومت، شرایط و اقتضائات زمانی که می توان در سه متغیرتأثیرگذار""نیازهای سیاسی-اداری، مناسبات و سیاست خارجی، مسائل مذهبی""به تبیین موضوع پرداخت باعث تغییرجایگاه آنان درنهادحاکمیت شد. با توجه به این عوامل بود که موقعیت برجستة قزلباشان - چه به صورت محسوس و هدفمند و چه به صورت نامحسوس - از طرف حکومت به عناصر جایگزین انتقال یافته و جایگاه آنان دچار تغییر وتحولاتی گردید.بر این اساس رهیافت پژوهشی مقاله آن است کهپس از استقرار حکومت صفویه، نخبگان حکومتی دیگری- علما ونیروی سوم- به حمایت از نهاد حاکمیت پرداختند و نهاد حاکمیت نیز بنا به مقتضات زمانه گرایش به آن عناصر را مصلحت ضروری خویش دانسته و نقش درجه اولی از جانب قزلباشان به آنان محول گردید وقدرت بلامنازع از قزلباشان سلب شد. ولی با این حال قزلباشان تاآخرحکومت صفوی در ساختار حکومت به عنوان نخبگان فعال حضور داشتند.

تبلیغات