آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

در سوره‌هی مختلفی از قرآن مجید، داستان خلقت اولین بشر برکره خاکی آمده است؛ اما موضوع خلافت و جانشینی او از سوی خداوند، تنها یات 30 ـ 38 سوره بقره مطرح شده‌است.
از آنجا که ین داستان در کتب تفسیری، به صورتی مفصل با مباحث جنبی بسیار و در کتب قصص قرآن، ناقص و نارسا بیان شده است، لذا به نظر رسید، ین موضوع که بیانگر لیاقت و کرامت مقام انسانیت است، به صورتی مختصر و گویا، براساس یات قرآن، همراه با پیام‌هی آن یات، در اختیار نوجوانان و جوانان عزیز قرار گیرد.
« وَإِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنّی جَاعِل فی الأرْضِ خَلِیفةً قَالُوا اَتَجْعَلُ فِیها مَن یفسِدُ فِیهیسْفِکُ الدمِّاءَ وَنَحْنُ نُسبَََََََََََََََََََََِّحُ بِحمَْدِکَ ونُقَدِّسُ لَکَ قالَ اِنّی اَعْلَمُ مَا لاَ تَعْمَلُونَ؛ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من برآنم تا در زمین، جانشینی قرار دهم، فرشتگان گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می‌دهی که در آن فساد کند و خونها بریزد؟ در حالی که ما با حمد و ستیش،تورا تنزیه و تقدیس می‌کنیم. خداوند فرمود: همانا من چیزی می دانم که شما نمی‌دانید ».(سوره بقره ، یه30)
خداوند پس از خلقت آدم به فرشتگان خبر داد که ین موجودچنا‌ن لیاقت و شیستگی دارد که قرار است جانشین او در زمین شود و به مقام خلافت الهی برسد.
اما فرشتگان از ین موضوع اظهار نگرانی کرده و گفتند: چگونه کسی را که نسل او اهل فساد و خونریزی هستند، جانشین خود در زمین قرار میدهی ؟
نظرِ فرشتگان برین بود که اگر خداوند می‌خواهد از سوی خود نماینده‌ی در زمین قرار دهد، طبیعتاً بید آن موجود، از هرگونه گناه و فساد به دور و مطیعِ خداوند باشد؛ اما با شناختی که آنها از طبیعت و سرشت آدمی داشتند، تعجب کردند که چرا خداوند چنین مقامی را بجی آنکه به فرشتگان خود که دائماً در عبادت و اطاعت او هستند عطا کند، به انسان می‌بخشد؟!
خداوند در پاسخ فرشتگان فرمود: شما فقط نقطه ضعف بشر را دیده‌ید و از جنبه‌هی مثبت و با ارزش او بی‌خبرید، امّا من چیزی را می‌دانیم که شما نمی‌دانید.
من انسان را «بهترین قوام اَحْسَنَ تَقْویم» آفریده و « از روح خود در او دمیده‌ام؛«نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحِی» در نهاد و سرشت او ین استعداد و شیستگی را قرار داده‌ام که می‌تواند نماینده من در زمین باشد.
پیامبران ، امامان و همه پاکان و صالحان، نمونه ین انسانهیند، که خلیفه من در زمین خواهند گردید. گرچه بعضی نیز، ین استعداد را نابود کرده و از حدّ انسانیت هم پیین‌تر می‌روند، تا آنجا که «همچون چهارپیان بلکه پست‌تر و گمراه‌تر می‌گردند؛ (کَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلَّ) .
اگر شما فرشتگان به تسبیح و تقدیس من مشغولید و آن‌را میه برتری خود بربشر، در کسب مقام خلیفه الهی می‌دانید، امّا بدانید که در میان بشر افراد بسیاری یافت می‌شوند که از شما برترند و لیاقت چنین مقامی را دارا هستند.
البته روشن است که جانشنیی انسان در زمین، نشانه عجز خداوند از اداره زمین نیست، بلکه نشانه کرامت و فضیلت مقام انسان است که لیاقت چنین خلافتی را یافته است.
علاوه برآنکه، نظام آفرینش و تدبیر هستی براساس اسباب و علل است. یعنی با آنکه خداوند خود قادر به انجام همه کارهی هستی است، امّا بری اجری امور، واسطه‌ها و اسبابی را قرار داده است. چنانکه در مورد فرشتگان می‌فرمید:« تدبیر اموری از هستی به عهده آنان است؛«وَالْمُدَبِّراتِ اَمراً» با آنکه در حقیقت مدبّر اصلی خداست و لذا می‌فرمید:«یدَبِّرُ الاَمْر».
اکنون درسهیی را که از ین یه می آموزیم، مرور می‌کنیم:
1 ـ چنان جیگاه و منزلت بشر در هستی بالاست که خداوند موضوع خلقت و خلافت او را با فرشتگان مطرح می‌نمید.
2 ـ بیان موضوعات مهم و سؤال برانگیز بری زیر دستان و پاسخ دادن به سؤالات و ابهام‌هی آنان، یک ارزش است که خداوند در مورد خلقت و خلافت انسان چنین کرد و ابهام فرشتگان را برطرف نمود.
3 ـ حاکم و خلیفه الهی بید عادل باشد، نه فاسق و فاسد، لذا فرشتگان گفتند: چگونه انسانِ خون ریز ،می‌تواند جانشین خداوند در زمین باشد.
4 ـ چنین نباشیم که در مقیسه خود با دیگران، از طرف مقابل تنها جنبه‌هی منفی و نقاط ضعف، و از خود، تنها جنبه هی قوت و مثبت را ببینیم و زود قضاوت کنیم.
5 ـ تنها معیارِ لیاقت و گزینش،عبادت نیست، بلکه امور دیگری نیز لازم است. فرشتگان با آنکه در تسبیح خداوند، برانسان برتری داشتند، اما از سوی خدا بری مقام خلافت برگزیده نشدند.
6 ـ به خاطر انحراف یا فساد گروهی از مردم، نبید امکان رشد از دیگران گرفته شود. گرچه خداوند می‌دانست گروهی از انسانها مسیر خلاف را انتخاب می‌کنند، اما نسل بشررا از خلقت و خلافت محروم نساخت.
7 ـ سؤال کردن به قصد دانستن و رفع ابهام، اشکالی ندارد. سؤال فرشتگان از باب اعتراض به کار خدا نبود، بلکه بری رفع ابهامِ خود‌بود.

تبلیغات