آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۸

چکیده

تولید علم، فرایند شکل گیری و توسعه مرزهای دانش و نیز چگونگی تغییر و تحولات علمی از مسائلی است که مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه علم بوده و دیدگاه هایی نیز در این باره ارائه شده است. اگر چه می توان گفت که امکانِ توسعه، پیشرفت و حتی دگرگونی علم مورد توافقی همگانی است، اما در اینکه این پیشرفت و تحول مدیریت پذیر است یا خیر، بحث و گفتگو وجود دارد. نوشتار حاضر تلاش می کند با نگاهی اجمالی به نظریات پیشرفت علم در ادبیات موجود، با رویکردی قیاسی استقرایی و با استفاده از روش های فراتحلیل، نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی را تبیین کند. در این نظریه چهارچوب کلان، عناصر کلیدی و مؤثر در تحول علوم انسانی احصاء و با اولویت سنجی و وزن دهی هر کدام، چگونگی ترابط و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر در راستای تحول در علوم انسانی بررسی می شود. عوامل جامعه شناختی، یعنی نهادهای سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و رسانه در سپهر ارزش های دینی و اصول عقلانی مهم ترین عوامل تأثیرگذار در مدیریت تحول علوم انسانی به شمار می آیند.

تبلیغات