چکیده

در این نوشتار برآنیم تا نشان دهیم علی رغم اینکه ابن سینا معمولا به عنوان فیلسوف مشائی به ارسطو منتسب می شود، در ساختار عقلانی الهیاتی خویش، از مؤلفه هایی همچون بهره گیری عقل از افاضه های عقل فعال، عقل شهودی و عقل قدسی هم بهره می جوید که استفاده وی از این مضامین باعث شده که وی از تفکر صرف ارسطویی جدا باشد. از طرفی جاناتان ادواردز، به عنوان پدر الهیات نیوانگلند، با وجود تأکیدات فراوان بر جریان ایمانی قلب و مخالفت مستقیم با عقل گرایی افراطی دئیسمی، هیچ-گاه جایگاه عقل را در جریان ایمان، به طور کلی رد نمی کند بلکه ایمان عقلانی را دارای موانعی ترسیم می کند که به واسطه لطف الهی می تواند تکمیل شود. از این جهت، نه ابن سینا را می توان به عنوان عقل گرای صرف در جریان ایمان تلقی کرد، و نه ادواردز را می بایست به جهت التزام به قلب، در زمره ایمان گرایان محض به شمار آورد. با وجود این عقل از نظر ابن سینا تمهید کننده جریان ایمانی است، و ایمان نیز سیری عقلانی می پیماید، درحالی-که ادواردز ایمان را اولاً و بالذات مربوط به قلب می داند چرا که مربوط به التزام عملی مؤمن به ایمان است، گرچه عقل هم به جهت برخورداری از امداد الهی، یعنی وحی، می تواند بهره ای از ایمان داشته باشد.

تبلیغات