آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

یکی از مهم ترین مسائلی که در ارتباط با مفهوم دولت در طول قرن های متمادی مورد بررسی فیلسوفان و نظریه پردازان سیاست بوده را باید در نسبت میان مسئله تربیت و سیاست جستجو کرد. مسئله ای که به یک عبارت، گره گاه اولیه نظریه پردازی درباره سیاست در یونان باستان بوده و هنوز اهمیّت زیادی را در پرداختن به دولت و مسائل مربوط به آن به خود اختصاص می دهد؛ تا جایی که هر پرسشی از چیستی دولت، سیاست و مفاهیمی که این دو با خود ایجاب می کنند، پرسشی است درباره کیفیات مربوط به تربیت در یک جامعه سیاسی. یا به بیان روشن تر، هر شکلی از سلطه سیاسی نسبت مستقیمی با ادعاهای مربوط به دخالت گری دولت در فرآیندهای آموزشی موجود در یک جامعه دارد. ما مقاله یِ خود را با توضیحی درباره چیستی سیاست و هم چنین نسبتی که سیاست با هر کدام از ما به عنوان اصلی ترین موضوعات خودش برقرار می کند آغاز خواهیم کرد. بعد از آن سعی می کنیم تا توضیحاتی درباره چگونگی شکل گرفتن چیزی به نام جماعت در ورای دولت، به عنوان یک بستر متشکل از مردمانی که به نحوی خودانگیخته گرد هم آمده اند و ماجرای دخالت گری سیاست در جهت دار کردن این باهم بودگی خودانگیخته در راستای فراخوانی ویژه حاکمان ارائه دهم. در بخش پایانی نشان می دهیم که چرا تربیت را باید مهم ترین عامل توجیه کننده اشکال مختلف اقتدار سیاسی و عاملی اساسی در ادعاهای دخالت گرانه ی دولت در زندگی روزمره مردم به حساب آورد. برای آغاز کار باید این مسئله را مورد تاکید مجدد قرار دهیم که از نظر نویسنده این نوشتار، نسبتی مشخص میان سیاست و تربیت وجود دارد که مطالعه در آن در واقع مطالعه ای درباب ریشه های شکل گیری مفهوم سیاست در یک جماعت خواهد بود.

تبلیغات