آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

تغییر جهت روشنفکری در ایران از راست به چپ طی دورة کوتاه مدت پهلوی اول رخ داد. برخلاف روشنفکران نسل اول پهلوی که به بازسازی جامعة ایرانی براساس الگویی تدریجی و گام به گام و برمبنای مدرنیته اعتقاد داشتند و این موضوع آنان را به همراهی با نظام پهلوی برای بازاندیشی دربارة اندیشة ایران شهری کشاند، روشنفکران نسل دوم به طورکلی از مهندسی تدریجی اجتماعی دست شستند و بر تغییر انقلابی وضع موجود پای فشردند. این مقاله براساس نظریة مهندسی اجتماعی و کثرت گرایی مفهومی توضیح می دهد که این تغییر روش چه تفاوت هایی را در فضای روشنفکری ایران طی دورة پنجاه سالة پهلوی پدید آورد. به گمان نویسندگان، روشنفکرانِ این دو نسل شباهت هایی با هم دارند، چنان که هردو نسل روشنفکر به شدت تحت تأثیر روندهای روشنفکری اروپایی بوده اند، هردو به مخالفت با پایگاه طبقاتی خود برخاسته اند و هردو داعیة بازگشت به خویشتن را داشته اند. با وجود این، آنان راهی سراسر متفاوت در پیش گرفتند. درحالی که نسل اول براساس بازخوانی آثار پارسی قبل از مشروطه به همراهی با دولت پهلوی برای پیشبرد مدرنیته در ایران پرداخت، نسل دوم ازطریق وارونگی اندیشة انقلاب ذهنی مارکسیسم، به مخالفت با نظام حاکم پرداخت و در این مسیر، با مدرنیتة ایرانی نیز به جدال برخاست.

تبلیغات