آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

این مقاله بر آن است تا نشان دهد مبحث «قصر» در منابع فارسی علم معانی چندان به سامان و منسجم نیست. در این آثار مرز میان جمله های مقصور ادبی تعیین نشده است؛ علاوه بر این، تقسیم بندی های آن بر اساس اشراف و تسلط خواننده بر قصد متکلم یا مخاطب شکل می گیرد. نگارنده در این مقاله با نقد و تقسیم بندی های سه گانة کتاب های معانی نتیجه می گیرد که جملات مقصور حقیقی و غیرادعایی باید در حیطة زبان و جملات غیرحقیقی و ادعایی باید در حوزة ادبیات بررسی شود و همچنین تغییر در لحن خواندن یا شدت تلفظ کلمات، موصوف و صفت یا صفت و موصوف آن را تعیین می کند و در تبیین قصرهای «افراد، قلب، تعیین» شناخت مخاطب بسیار ضروری است. نهایتاً اینکه جایگاه جملات مقصور در ذیل انواع جمله و مقاصد ثانوی آن مشخص نشده است. در پایان پیشنهاد می شود که در آموزش یا تجزیه و تحلیل مبحث قصر پنج عنوان «موضوع شناسی، ادبیت شناسی، مخاطب شناسی، جمله شناسی و غرض شناسی» در نظر گرفته شود.

تبلیغات