آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

رمان اجتماعی، عرصه ای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینه ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی شده است. پس از انقلاب اسلامی، رمان اجتماعی رشد کمی و کیفی قابل توجهی پیدا کرد و کمتر رمانی در این دوره وجود دارد که مضامین اجتماعی در آن طرح نشده باشد. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی تقابل مفاهیم سنت و مدرنیسم در رمان های اجتماعی پس از انقلاب اسلامی است. هدف از پژوهش، بررسی و مقایسه تطبیقی رویکرد نویسندگان به این موضوع، در دهه شصت، هفتاد و هشتاد شمسی است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در رمان های دهه شصت این تقابل به شکلی آشکار و بارز، به ویژه در اعتراض به صنعتی شدن، مظاهر مادی مدرنیته و از دست رفتن سنت ها دیده می شود، اما در دهة هفتاد و هشتاد، این تجربه درونی شده و به شکل تردید، سرگردانی و گاه سنت گرایی بروز یافته است. در عین حال، پذیرش تحولاتی که در دهة شصت، یک چالش محسوب می شد، در دهة هفتاد و هشتاد، نشان دهندة حرکت روبه رشد مدرنیته به خصوص در جامعة شهری و طبقة تحصیل کرده است.

تبلیغات