آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

برند در عرف غالب، برای شرکت های بزرگ مطرح شده است. در حالی که شرکت های کوچک و متوسط بخش مهمی از اقتصاد کشورها را تشکیل می دهند و در محیط رقابتی مشابهی فعالیت می کنند. در نتیجه برند به اولویت آن ها جهت بقا و رشد تبدیل می شود. این تحقیق با هدف مشخص کردن اجزای برند در شرکت های کوچک و متوسط (شامل برند شخصی و برند بنگاه) و روابط تأثیرگذاری آن ها، به طراحی و ارائه مدل برند تلفیقی می پردازد. تحقیق با استفاده از روش تحقیق مرکب در 119 شرکت کارآفرینانه ایرانی در استان های تهران (به عنوان یک استان صنعتی) و یزد (به عنوان یک استان دارای تعداد بالای کسب وکارهای کوچک و متوسط) انجام شده است. مدل تحقیق با اقتباس و تکمیل تحقیقات پیشین، مصاحبه های نیمه ساخت یافته با کارآفرینان و برگزاری گروه کانون استخراج گشته است. محتوای مصاحبه ها و گروه کانون به عنوان راهنمای تعریف شاخص های عملیاتی کردن متغیرها قرار گرفته، و اطلاعات میدانی از طریق پرسشنامه جمع آوری و روایی و پایایی آن تأیید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که درک کارآفرینان از بازار نقطه شروع برندسازی در این شرکت هاست که با اثرگذاری بر برند شخصی کارآفرین و برند بنگاه، و از طریق اثر کارآفرین که مجموعه فعالیت هایی است که کارآفرین برای تأثیرگذاری بر برند انجام می دهد، به ایجاد برند تلفیقی می انجامد. درک بازار با تأثیر کل برابر با 76/0، برند بنگاه با تأثیر کل 28/0 و برند شخصی کارآفرین با تأثیر کل 09/0 بر برند تلفیقی تأثیر می گذارند.

تبلیغات