آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

ارتباط­گریزی و هوش عاطفی هر دو از جمله مفاهیم نوینی هستند که در حوزه روان­شناسی و ارتباطات و نیز در مطالعات رفتار سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله در پی شناسایی رابطه متغیر­های هوش عاطفی با سطوح ارتباط­گریزی کارکنان سازمان صدا و سیماست. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان سازمان صدا و سیمای شهر تهران هستند و نمونه­ای به حجم 378 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآدوری داده­ها پرسشنامه است که جهت سنجش هوش عاطفی از پرسشنامه تخلیص شده دانیل گلمن و جهت سنجش سطوح ارتباط­گریزی از پرسشنامه مک کراسکی استفاده شده است. در این پژوهش اطلاعات پردازش و از طریق برنامه آماری SPSS و با استفاده از آزمون گاما تحلیل شده است، مقدار sig در آزمون گاما برای هوش عاطفی برابر با 0/000 و برای سایر مؤلفه­های هوش عاطفی به ترتیب خود مدیریتی برابر با 003/0، مهارت اجتماعی برابر با 000/0، خود آگاهی و مدیریت روابط نیز 000/0 بوده است. با توجه به اینکه مقدار گاما در تمام فرضیه های مورد بررسی کمتر از 0.05 درصد بوده، بنابراین تمام مؤلفه­های هوش عاطفی با سطوح ارتباط گریزی رابطه معناداری دارند، و با توجه به مقدار منفی و معکوس گاما در تمام مؤلفه­ها نتیجه می­گیریم که هوش عاطفی و مؤلفه­هایش بر سطوح ارتباط­گریزی تأثیر معکوس دارند. به نحوی که هر چه هوش عاطفی و مؤلفه­های آن در میان کارکنان صدا و سیما افزایش یابد، میزان ارتباط­گریزی آنان کاهش می­یابد.

تبلیغات