آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

در فاصله هجوم مغولان و فروپاشی خلافت بغداد تا ظهور حکومت صفوی، همچنان که سازمان سیاسی، ماهیت و شکل ساختاری پیشین خود را ازدست داد، مذهب رسمی این دستگاه نیز دچار بحران عمیقی شد و در پروسه ای نوین، نفوذ آن به لحاظ پدیدایی بستری جدید، هم در گستره اجتماعی و هم سیاسی کاهش یافت. در تقابل با مذهب تسنن، به تدریج تشیع و نحله های تصوف مجال رشد یافتند و از نفوذ اجتماعی گسترده ای بهره مند شدند و بر همین اساس، توانستند بر تصمیم گیری های سیاسی قدرت های مسلط نیز تأثیرگذار باشند. علاوه بر این، نیاز به مشروعیت برای تداوم تسلط، حکومتگران را با بزرگان متصوفه و اندیشه تشیع پیوند داد. در همین جهت، رویکرد های مذهبی حکومتگران ترکمان قراقویونلو و آق قویونلو، متأثر از حفظ منافع سیاسی و اقتصادی ایشان، شکل گرفت. در این مقاله، برمبنای این پرسش که چه رابطه ای میان شرایط مذهبی قرن نهم/ پانزدهم و رویکردهای مذهبی ترکمانان حکومتگر وجود دارد، تلاش می شود اهتمام دو سلسله مذکور به بهره گیری از شرایط مذهبی موجود برای کسب مشروعیت و درنتیجه، حفظ و تداوم منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از آن، مورد نقد و بررسی قرار گیرد.روشی که این پژوهش از آن بهره گرفته، روش میان رشته ای و استفاده از چارچوب نظری است که با روش تاریخی، بهره گیری از توصیف، مقایسه و تحلیل تلفیق شده است

تبلیغات