آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴

چکیده

شعر به اشاره در باب چیزی می پردازد که نمی توان آن را بیان کرد و اصولاً قابل بیان به نثر و زبان نثر و یا نثر منظوم نیست. در حقیقت، شعر قابل معنی کردن نیست، بلکه قابل تعبیر است. برخی شاعران برای اندیشه و مسئله یا مناسبتی که در ذهن دارند اقدام به سرودن شعر می کنند. این گونه شاعران را «شاعران مناسبت ها» لقب می دهیم. به گمان ما در این صورت آن چه ساخته می شود در حوزة تمثیل قرار می گیرد و ارتباطی به شعر ندارد، زیرا شعر در مقولة رمز قرار می گیرد. از این جاست که هرمنوتیک (تأویل متن)، که دربارة آثار دینی به کار گرفته می شود، در باب شعر هم مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین هر خوانش (قرائت) از هر شعری خود رمزی تازه است که به سامان شعر افزوده می شود. حوادث بیرونی در برخورد با تجربیات شاعر در ذهن او انعکاس می یابد و شاعر را برابر با ساختار تجربیات او و جهت گیری وی نسبت به آن ها تحت تأثیر قرار می دهد. این تأثیر پذیری به صورت ناخودآگاه انجام می شود و در بیان دوبارة آن از سوی شاعر، به زبان، ترجمه می شود. بیان تأثر شاعر از سائقه های بیرونی عمدی نیست و ناخودآگاه بر مبنای جهان بینی او صورت می گیرد. هرگاه شعر در ذهن او و در ناخودآگاه او برساخته و کامل شد، به دنیای کلمات زاده می شود. در این پژوهش نحوة اندیشیدن شاعر، و نه ناظم، در فضای شعر ردیابی می شود و نیز این نکته مطرح می شود که نظم محصولی فردی و شعر محصولی اجتماعی است؛ بدین معنا که در شعر فردیتِ هنرمند در هویتِ جمعی حل می شود، به بیان دیگر نظم تک اندیشی و شعر جمع اندیشی است.

متن

تبلیغات