آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۹

چکیده

شرق شناسی یک «گفتمان» است؛ گفتمانی که در آن تمایز میان غرب و شرق، اساس هر نوع بحث و استدلالی می باشد. شرق شناسی به­عنوان یک نیروی خستگی ناپذیر فرهنگی و سیاسی، فرایند تولید و بازتولید شرق را امتداد بخشید و نقشی موثر در قوام و تکوین استعمار غربی ایفا کرد.برای محقق علاقه­مند به حوزه اندیشه سیاسی اسلام و ایران است این پرسش شکل می­گیرد که شرقیان آنگاه که از موضع استیلا با ""دیگری"" روبرو می­شدند این سلطه یا غلبه به چه شکل و صورتی خود را در شناخت و تکوین تصور از دیگری نشان می­داده است؟ و آیا مطالعات شرقیان درباره ""دیگری""، مولفه­های شرق­شناسی غربیان را در خود دارد یا نه؟ در این مقاله با بررسی کتاب ماللهند اثر ابوریحان بیرونی نشان داده می شود که اکثر مولفه های نوع نگاه شرق­شناسی بر اساس آنچه که ادوارد سعید برشمرده در این اثر غایب است. اگر این پژوهش در بررسی دیگر آثار شرقیان در باب ""دیگری"" امتداد یابد مبنایی برای نظریه ""امتناع استعمارگری شرقیان"" فراهم می­گردد. در این مقاله از روش پژوهشی تطبیقی استفاده شده است.

تبلیغات