چکیده

در این مقاله نویسنده به شرح بیتی از باب دوم بوستان میپردازد که واژة «چشمارو» در آن ضمن حکایتی از بخیلی توانگر آمده که در بند زر است و با پسرش که فرزندی شادخوار است، میزید. فرزند زرِ به خاک نهفتة پدر را بیرون میآورد و به باد میدهد و بر دیدة گریان پدر میخندد. نویسنده ضمن بررسی مفاهیم لغوی و اصطلاحی این واژه در فرهنگها و آثار شاعران، میکوشد تا معنای درستی از این بیت ارایه نماید.

تبلیغات