آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

تحقیق حاضر، با سنجش انگیختگی (سطح هدایت الکتریکی پوست) و گوش به زنگی (ضربان قلب) حین اجرای نوعی مهارت پیوسته آزمایشگاهی، تأثیر آن ها را در اجرای پیشرفته و مبتدی سنجیده و الگوی تغییرات فیزیولوژیک مربوط به این دو نوع اجرا را ارائه داده است. بدین منظور 20 آزمودنی در مرحله اکتساب شرکت کردند که شامل 10 جلسه 10 کوششی بود و هر کوشش 30 ثانیه طول می کشید. در نهایت، بعد از 48 ساعت آزمون یادداری از آن ها به عمل آمد. ابزار اندازه گیری این تحقیق دستگاه پروکامپ اینفینتی، تعقیب سنج گردان مدلA 30014، سیاهه اضطراب صفتی اسپیلبرگر و همکاران (فرم 2) و مقیاس خلقی برونل (برومز) بود. میانگین سطح هدایت پوستی و ضربان قلب در بازه زمانی 10 ثانیه قبل از اجرا، 30 ثانیه طول اجرا و 10 ثانیه بعد از اجرا در جلسه دوم (اجرای مبتدی) و آزمون یادداری (اجرای پیشرفته) ثبت و از طریق تحلیل واریانس با سنجش های تکراری با یکدیگر و نیز به طور جداگانه در سطح اطمینان 5 درصد تحلیل شد. یافته ها نشان داد انگیختگی از لحظه شروع تا حدود 4 ثانیه ابتدایی اجرای پیشرفته و مبتدی افزایش و سپس در تمام زمان باقی مانده اجرا کاهشی تدریجی داشت، با این تفاوت که سطح انگیختگی و کاهش خطی در اجرای مبتدی بیشتر بود. از حدود 2 ثانیه پس از اجرای پیشرفته، افزایش جبرانی معنی داری در این نیم رخ مشاهده شد که به سطح پایه بازگشت نکرد، حال آنکه اجرای مبتدی روند یکنواختی داشت. ضربان قلب در اجرای مبتدی و پیشرفته نه الگوی تغییر مشخصی داشت، نه ویژگی های بارز گوش به زنگی را منعکس کرد. نتایج با توجه به نظریات فیزیولوژی روانی که عملکرد را تبیین می کنند بحث شده است.

تبلیغات