آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

بخش عمده ای از معرفت شناسی ِ دینیِ معاصر را بحث های پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار دلیل گرایی تشکیل می دهد. به طور کلی، در معرفت شناسی ِ معاصر گرایشی به رد دلیل گرایی دیده می شود از این جهت که گفته می شود این دیدگاه معیاری بیش از حد سخت گیرانه برای توجیه وضع می کند. در معرفت شناسی ِ دینی مهم ترین واکنش نسبت به دلیل گرایی را می توان در معرفت شناسیِ به ساخته دید که با مبنایی شمردن برخی باورهای دینی داشتن دلیل کافی را برای آن ها ضروری نمی داند و بدین سان دلیل گرایی را در زمینه ی باورهای دینی رد می کند. در این نوشتار استدلال خواهد شد که: 1. دیدگاهی که باورهای دینی را مبنایی می شمارد نمی تواند به شیوة خرد پذیری ایراد خود سرانگی را پاسخ گوید؛ درنتیجه، 2. مبنایی دانستن یک باور دینی به این معنا که یک باور مبنایی در کنار باورهای مبنایی ِ دیگر است قابل دفاع نیست؛ و 3. باورهای دینی را می توان در معنایی دیگر مبنایی دانست: در معنای مبنایی برای کل دعویِ شناخت و نزدیک شدن به حقیقت (رد شکاکیّت بنیادین).

تبلیغات