آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

پژوهش تاریخی، با بهره گیری از اسناد معتبر صورت می گیرد، اما حضور نداشتن در صحنه ی واقعه، باعث می گردد پژوهشگر نتواند به طور زنده، داده های مورد نیاز را جمع آورد. همین امر، سبب می شود پژوهش تاریخی دچار ضعف شود؛ زیرا محقق ناچار می شود گسست میان مدارک به دست آمده را با حدس و تفسیر پر کند. پرسش اساسی آن است که علم تاریخ، چگونه می تواند با فرضیه همنشین شود؟ فرضیه ای که از اساس، موجب جهت دار شدن شیوه ی خوانش متون تاریخی می گردد و تاریخ واقعی یک رویداد را به قرائتی خاص از یک رخداد بدل می کند؟ وضع مسئله انگیز آن است که علم تاریخ از جنبه ی یک انتظام دانشورزانه، بدون تعامل با دیگر شاخه های علوم انسانی، گیرایی کافی ندارد؛ زیرا به زنجیره ای بی پایان از رویدادهای تلنبار شده بدل می گردد. وانگهی، کمک گیری متقابل آکادمیک نیز سبب می گردد اصل واقعه ی تاریخی شناسایی نشود. فرضیه سازی، تیغ دو دم علم تاریخ است، هم ناجی است هم نافی.

تبلیغات