آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

یکی از نظریه های مطرح در شاخه های معنی شناسی، معنی شناسی شناختی است. از جمله ساخت ها و فرایندهای مفهومی که معنی شناسان شناختی به آن پرداخته اند، طرحواره های تصویری یا فضاهای ذهنی است. طرحواره های تصویری سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره اند که امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی ما را با حوزه های شناختی پیچیده تری فراهم می کنند. بر اساس طرحواره حجمی تجربه ای که انسان از وجود فیزیکی خود مبنی بر اشغال بخشی از فضا دارد، درک مفهوم انتزاعی حجم را برای او امکان پذیر می سازد و انسان مظروف ظرف ها و مکان هایی می شود که دارای حجم هستند و این تجربه فیزیکی را به مفاهیم دیگر که به لحاظ جوهری یا مفهومی حجم ناپذیرند، بسط می دهد و طرحواره هایی انتزاعی از احجام فیزیکی در ذهن خود پدید می آورد. از طریق طرحواره حجمی می توانیم مفاهیم انتزاعی را که بر بودن چیزی درون چیز دیگر دلالت دارد در قالب مفاهیم و تجربه های عرفانی مورد بررسی قرار دهیم؛ از جمله مباحثی که در این پژوهش بر مبنای طرحواره حجمی مورد بررسی قرار گرفته اند، موارد مربوط به آیه نور، کلمه توحید، اطوار دل، اقلیم هشتم و شهرهای زمرّدین آن و دریا است. بر اساس طرحواره حجمی، انسان به وسیله مفاهیمی که از تجارب فیزیکی ذخیره شده در ذهن خود دارد می تواند فضاهای فراحسی و مفاهیم انتزاعی و بسیاری از تجارب و حوادث درونی و عرفانی را تبیین کند. در این پژوهش ابتدا معنی شناسی شناختی و طرحواره های تصویری به طور مختصر تعریف می شود و سپس درباره مکان ها و مفاهیم عرفانی و انتزاعی که در بعضی از متون عرفانی؛ از جمله مثنوی معنوی بر اساس طرحواره حجمی بیان شده اند، بحث می شود.

تبلیغات