آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴

چکیده

عارف قزوینی و فرخی یزدی دو تن از چهره های شعری دورة مشروطه اند که زندگی شان با حوادث و رخدادهای عصر خویش پیوند خورده است. آن ها با سلاح شعرشان علیه بیدادگری ها و ظلم و ستم های روزگار به مبارزه برمی خیزند. از همان آغاز، طرف داری و حمایت خود را از نهضت مشروطه اعلام و در سروده هایشان منعکس می کنند. بعد از استقرار مشروطیت نیز، به مبارزة خود با عوامل استبداد داخلی و استعمار خارجی ادامه می دهند و در این راه سختی ها و رنج های فراوانی متحمل می شوند، ولی دست از مبارزه برنمی دارند. سرانجام نیز یکی به دست دژخیمان در زندان کشته می شود و دیگری در تبعید و تنهایی و انزوا جان می سپارد. وظیفة خطیر اشعار فرخی و عارف بیداری تودة مردم است. جهان بینی آن ها بر اساس حوادث و مقتضیات زمان شکل می گیرد. مضمون اغلب اشعارشان بر محور آزادی، وطن، دفاع از طبقة رنجبر، مبارزه با جهل و خرافات، و انتقادهای اجتماعی می چرخد. مقایسة اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی آن ها نشان می دهد، که با وجود اختلافات بسیار ، نقاط اشتراکشان نیز کم نیست. در این مقاله تلاش می شود نقاط اختلاف و اشتراک اندیشه های این دو شاعر برجستة عصر مشروطه در موضوعاتی چون آزادی، وطن، انتقاد از عملکرد دستگاه های دولتی، عشق، و اسطوره با شواهد شعری آن ها نشان داده شود.

تبلیغات