آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

در دهه های اخیر، گسترش مطالعات انتقادی فلسفة اقتصاد، محقّقان اقتصاد اسلامی را با سؤالی جدّی در مورد نقش مطالعات فلسفی در هویّت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی و ارتقای آن مواجه ساخته است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل فلسفی، به بررسی چیستی، قلمرو، و چشم اندازهای فلسفة اقتصاد اسلامی در مقایسه با فلسفة اقتصاد متعارف میپردازیم. فرضیة اصلی مقاله آن است که این دو زمینة مطالعاتی میتوانند در تعامل با یکدیگر، با پرداختن به جنبه های معرفت شناختی، هستیشناختی،انسان شناختی، و ارزش شناختی گزاره های اقتصادی، به ارتقای دانش اقتصادی کمک کنند. مطالعات فلسفة اقتصاد اسلامی ـ که از نظر نوع نگاه فلسفی (مضاف) و متعلّق بررسی درجة دوم (مضاف الیه) از همتای خود متمایز است، دو دسته منافع بیرونی و درونی دارد. این رویکرد با گسترش منابع، ابزارها، و متعلّق شناخت و ترویج نظام ارزشی متعالی، به بازسازی واقعیت اقتصادی در نظریه های اقتصادی یاری میرساند. از این گذشته، با این بررسیها، خودآگاهی اقتصاددانان نسبت به ماهیت و توان نظریه های اقتصاد اسلامی افزایش مییابد و حلقه های مفقوده میان مبانی، نظریه پردازی، و اجرا در آثار اقتصاد اسلامی کشف میشود؛ و بدین ترتیب زمینة هویّت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی و تصحیح مسیر حرکت آن فراهم میگردد.

تبلیغات