آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

جدایی­گزینی فضایی در اکثر مادرشهرها به عنوان یک موضوع قابل­توجه مطرح می­باشد، چرا که از یک­سو مستعّد شکل­گیری آن می­باشند و از سویی، جهانی­شدن این فرایند را تقویت می­کند. هدف این پژوهش بررسی الگوهای فضایی جدایی­گزینی در مادرشهر تهران می­باشد. در این راستا هشت متغیر شامل موقعیت شغلی، میزان تحصیلات، کیفیت و مساحت مسکن، بُعد خانوار، سن سرپرست خانوار، قومیت و مذهب از داده­های ثانویه (مرکز آمار ایران،1385) استخراج و با استفاده از شاخص­ جدایی­گزینی فضایی دو گروهی و چندگروهی و بیضی انحراف استاندارد بررسی گردید. نتایج حاکی از وجود جدایی­گزینی فضایی در شهر تهران می­باشد، هرچند بین متغیرهای مختلف تفاوت­هایی وجود دارد. متغیرهای مذهب و قومیت، به ترتیب، در مقایسه با سایر متغیرها میزان بالاتری از جدایی­گزینی دوگروهی و چند­گروهی را نشان می­دهند، اما برخلاف نظریه همگون­سازی فضایی متغیر مذهب الگوی متمرکزتری را در مقایسه با قومیت داراست. هم­چنین، با استفاده از بیضی انحراف استاندارد مشخص گردید که تهران بر اساس متغیر مساحت خانه دارای ساختاری به شدت دوگانه می­باشد و بر خلاف نظریه­های رایج، افزایش بُعد خانوار همراه با افزایش مساحت محل سکونت نمی­باشد، بلکه خانه­های پرجمعیت و با مساحت کم در جنوب شهر و خانه­های با مساحت بالا و خانواده­های کم جمعیت در شمال آن مستقر گردیده­اند.

تبلیغات