آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

ابزارهای تحلیل برنامه­ریزی شهری و منطقه­ای، دامنه گسترده­ای از مفاهیم و فنون مختلف را در بر می­گیرند. این مدل ها و فنون که برای درک و بیان ماهیت پیچیده شهرها و پیش­بینی پیامدهای آنها با اهمیت هستند، می­توانند ما را به درک هرچه بهتر سیستم های شهری و پیش­بینی رفتار این سیستم ها نزدیک کنند. در این زمینه، مدل هلدرن، یکی از مدل های کمی در تجزیه و تحلیل کاربری اراضی شهری است که برای مشخص نمودن رشد بی­قواره و ناموزون شهرها به کار می­رود. در این مقاله برآنیم با استفاده از این مدل و تجزیه و تحلیل های آماری، الگوی توسعه ناموزون تبریز را در خلال سال های(85-1335) در گستره فضایی آن مورد بررسی و مداقه قرار دهیم. نتایج بررسی و تحلیل فرایند توسعه کلانشهر تبریز در نیم قرن اخیر، گویای این واقعیت است که شهر با روند توسعه ناموزون درونی روبه روست. فضاهای باز و بویژه فضاهای سبز، باغ ها و اراضی کشاورزی اطراف آن، بیش از پیش در معرض تداخل با کاربری های دیگر و نهایتاً تخریب قرار گرفته و به لحاظ جمعیت پذیری، همواره بر تراکم های انسانی و ساختمانی آن، افزوده می­شود، تا جایی که طرح­ها و پروژه­های شهرسازی پاسخگوی تحولات و پیامدهای حاصله نبوده، نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناموزون در حال وقوع است. چنین شکلی از توسعه، الگویی از یک شهر بیمار است که انسجام کالبدی- فضایی خود را از دست داده است.

تبلیغات