آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

فهم آیات قرآن مستلزم به کارگیری روشهایی است که بر پایه مبانی صحیحی بنا شده باشند. مطالعه تطبیقی یکی از پژوهش هایی است که می تواند به مفسران در اتخاذ مبانی و روشهای بهینه تفسیری، یاری رساند. با توجه به اهمیت هرمنوتیک و وجود دغدغه های تفسیری مشترک میان مفسران و هرمنوتیستها، در پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی مبانی پنج روش اصلی تفسیر قرآن (قرآن به قرآن، روایی، ادبی، عقلی، باطنی) با انگاره های هفت نفر از مشهورترین هرمنوتیستهای کلاسیک (کلادنیوس، آست، ولف، شلایرماخر، بوئک، درویزن، دیلتای) پرداخته شده است. در این پژوهش نشان دادیم که علی رغم پیش فرضها و مبادی معرفتی متفاوت، شباهتهایی میان مبانی خاص هر یک از روشهای تفسیر قرآن و انگاره های هرمنوتیستهای کلاسیک وجود دارد.

تبلیغات