آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۸

چکیده

متن

1. مقدمه

نیکولاس رشر منطقدان و مورخ شهیر منطق می‌نویسد:

«منطقدانان مسلمان در قرون وسطی بر اساس میراث منطقی یونان، نظریة پیچیده‌ای از قیاس‌های موجهة زمانی را طراحی نموده، به صورت استادانه‌ای تفصیل داده و نتایج آن را استخراج نموده‌اند.... به همین علت من معتقدم، اشکالی ندارد که بگوییم نظریة منطقی موجهات در جهان اسلام به نقطة بسیار والایی نسبت به هر مرتبه‌ای پیش از دورة کنونی ما رسیده است»[1]

یکی از مهمترین ابداعات و نوآوری‌های منطقدانان مسلمان در مقایسه با میراث منطقی ارسطویی- مگاری، نظریة "موجهات زمانی"[2] است. عناصر مفهومی و ایده‌های بنیادی این نظریه را اگرچه می‌توان در آراء منطقی ارسطو و مگاریون یافت امّا طراحی یک دستگاه مفهومی سازگار و هم چنین ایجاد یک دستگاه استنتاجی مستحکم و استوار بر اساس آنها به تلاش‌های علمی ابن سینا بر می‌گردد.

نظریة موجهات زمانی پس از تأسیس اولیة آن توسط ابن سینا با کوشش‌های منطقدانان پس از وی همچون فخرالدین رازی، زین الدین ساوی، سراج الدین ارموی، نجم الدین کاتبی قزوینی، قطب‌الدین رازی و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی بسط و توسعه یافته و به کمال رسیده است. در مقالة حاضر مؤلف می‌کوشد، با رویکردی تطبیقی پاره‌ای از نوآوری‌های خواجه نصیر طوسی را در بسط و توسعة نظریة موجهات زمانی مورد بحث و بررسی قرار دهد. برای سهولت در بحث با علامت اختصاری ATM به نظریة مزبور اشاره می‌کنیم.

2. تقریر معمول و متعارف نظریه ATM

تقریر متعارف نظریة ATM را در آثار منطقی پیش از خواجه نصیر طوسی و به ویژه در کتاب های شفا و اشارات ابن سینا ، کتاب منطق الملخص فخرالدین رازی، کتاب شمسیه کاتبی قزوینی، کتاب مطالع الانوار سراج الدین ارموی و هم‌چنین پاره‌ای آثار پس از وی همچون شرح شمسیه و شرح مطالع قطب‌الدین رازی می‌توان یافت.

می‌دانیم از ترکیب چهار عملگر ضرورت[3] (با کد ð) ، دوام[4] (با کد )، اطلاق[5] (با کد ) و امکان[6] (با کد à) و چهار قید زمانی[7] مادام الذات (با کد [8])، مادام الوصف (با کد C[9])،، در وقت معین (با کد T [10]) و در وقت غیر معین (با کد S [11]) شانزده جهت زمانی به شرح زیر حاصل می‌شود. (ر.ک، نبوی. لطف الله. 1381، ص126-125 و ص 47-46)

 

àE
   

E
   

E
   

ðE

àC
   

C
   

C
   

ðC

àT
   

T
   

T*
   

ðT

àS
   

S
   

S*
   

ðS

 (کدهای مزبور همگی از نیکولاس رشر است)

با مختصری تامل در می یابیم ضرورت (ð) و امکان (à) عملگرهای موجهه[12] و دوام ()، اطلاق () و قیود زمانی چهارگانه فوق (T,C,Eو S) عملگرهای زمانی[13] هستند. از شانزده جهت زمانی مزبور دو جهت زمانی T و S (با ستاره مشخص شده اند) از آنجا که دارای معنا نیستند از فهرست فوق حذف می شوند. "خواجه نصیر طوسی" در مورد حذف این دو جهت می‌نویسد:

"اگر ضرورت بحسب شرطی بود، دوام هم در مدت وجود آن شرط بود مگر که ضرورت بحسب وقتی بود خاص و در غیر آن وقت نبود پس به حسب عرف این ضروری را دائم نخوانند، چه دوام عبارت از شمول اوقات باشد"[14]

با حذف T و S هر کدام از چهارده جهت زمانی مزبور می‌توانند وصف یک گزاره حملی قرار گیرند و همین امر مبنای تشکیل چهارده قضیة بسیط در نظریة ATM می‌باشد. یک قضیة موجهه را در صورتی بسیط گویند که در ساختار قضیه تنها یک جهت زمانی وجود داشته باشد. در تقریر معمول و متعارف تنها شش نوع از قضایای بسیط به شرح زیر (جدول 1) مبنای محاسبات منطقی به ویژه در بحث عکس و قیاس قرار گرفته‌اند. نام گذاری رسمی و متعارف قضایای موجهه مزبور، برای اولین بار در آثار فخرالدین رازی مشاهده می شود[15]. خواجه نصیر طوسی نیز در شرح منطق اشارات نام گذاری مزبور را به فخرالدین رازی نسبت می‌دهد (طوسی، نصیرالدین، شرح منطق اشارات، ص 165)

جدول (1): قضایای بسیط (تقریر متعارف)

 

نام متعارف
   

کد
   

ساختار منطقی (بر حسب موجهه کلیه)

1. ضروریه مطلقه
   

ðE
   

هرالف بضروت ذاتی ب است.

2. دائمه مطلقه
   

E
   

هر الف بدوام ذاتی ب است

3. مشروطه عامه
   

ðC
   

هر الف بضرورت وصفی ب است

4. عرفیه عامه
   

C
   

هر الف بدوام وصفی ب است

5. مطلقه عامه
   

E
   

هر الف باطلاق ذاتی ب است

6. ممکنه عامه
   

à E
   

هر الف بامکان ذاتی ب است

 

قضایای موجهة مرکب قضایایی هستند که در ساختار آنها دو جهت زمانی وجود داشته باشد و به تعبیر دقیق تر عقدالحمل در آنها دارای دو جهت زمانی باشد. یکی ایجابی و دیگری سلبی. برای تشکیل قضایای مرکب عموماً از دو جهت زمانی "لا دوام ذاتی[16]" (با کد E~) و "لاضرورت ذاتی[17]" (با کد E ð ~) استفاده می شود. بدین صورت که هر یک از دو جهت زمانی مزبور با هر یک از قضایای شش گانه بسیط (جدول 1) ترکیب شده و قضایای مرکب را به دست می دهند. نکته بسیار قابل توجه در اینجا آنست که ترکیب مزبور باید در ناحیه عقدالحمل وارد شود و نه در کل گزاره (عدم توجه به این نکتة دقیق منطقی همان‌گونه که خواهد آمد موجب بدفهمی‌های فراوانی در تفسیر قضایای مرکب شده است و در نهایت نیز به ناسازگاری در محاسبات منطقی می‌انجامد). با مختصری تامل هم چنین در می‌یابیم که ضرورت ذاتی به معنای امکان ذاتی  (àE~P EP ð ~) و لادوام ذاتی نیز به معنای اطلاق ذاتی (E~P EP ~) است. در تقریر متعارف و معمول از نظریه ATM تنها هفت نوع از قضایای مرکب به شرح زیر (جدول 2) مبنای محاسبات منطقی و به ویژه در بحث از عکس و قیاس قرار گرفته‌اند. نام گذاری رسمی قضایای مرکب نیز همانند قضایای بسیط عمدتاً از فخرالدین رازی است (رازی. فخرالدین، منطق الملخص، ص 169)

جدول (2) : قضایای مرکب (تقریر متعارف)

 

نام متعارف
   

کد
   

ساختار منطقی (بر حسب موجبه کلیه)

1. مشروطه خاصه
   

E~ +C ð
   

هرالف، بضرورت وصفی ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

2. عرفیه خاصه
   

E~ +C
   

هر الف، بدوام وصفی ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

3. وقتیه
   

E~ +T ð
   

هر الف، بضرورت وقتی ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

4. منتشره
   

E~ +S ð
   

هر الف ، بضرورت انتشاری ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

5. وجودیه

 لاضروریه
   

~ð E  +E
   

هر الف، باطلاق ذاتی ب است و بامکان ذاتی ب نیست

6. وجودیه لادائمه
   

E ~+E
   

هر الف، باطلاق ذاتی ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

7. ممکنه خاصه
   

~ð E  + à E
   

هر الف،‌ بامکان ذاتی ب است و بامکان ذاتی ب نیست

 

همان‌گونه که ذکر شد در تقریر متعارف از نظریة ATM تنها شش قضیة بسیط و هفت قضیة مرکب و مجموعاً سیزده قضیة موجهه مبنای محاسبات منطقی (عکس، قیاس) قرار گرفته‌اند و قضایا و ترکیبات دیگر به صورت ضمنی، تلویحی و در حاشیه مورد بحث قرار گرفته‌اند.

قطب‌الدین رازی در کتاب شرح شمسیه در توضیح عبارتی به همین مضمون از کاتبی قزوینی می‌نویسد:

"تعداد قضایای بسیط و مرکب در عدد خاصی منحصر نیست، گرچه بر حسب رویة جاری و معمول تعداد قضایایی که از احکام آنها مثل تناقض، عکس و قیاس بحث می شود سیزده نوع هستند." [18]

(رازی، قطب‌الدین ، شرح شمسیه، ص 103)

سراج‌الدین ارموی در کتاب مطالع الانوار و خواجه نصیر طوسی در منطق التجرید نیز عمدتاً همین سیزده نوع قضیه را مبنای محاسبات منطقی قرار داده‌اند.

                 (ر. ک، مطالع الانوار، ص 153 و جوهر النضید، ص 71-62)

در تقریر متعارف و معمول از نظریة ATM قضایای مزبور هم چنین به صورت شش گروه دوتایی به همراه یک تک قضیه به شرح زیر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

 

مطلقتان (ضروریه مطلقه + دائمه مطلقه)

عامتان (مشروطه عامه – عرفیه عامه)

ممکنتان (ممکنه عامه – ممکنه خاصه)

+ مطلقه عامه
   

 خاصتان (مشروطه خاصه – عرفیه خاصه)

وجودیتان (وجودیه لادائمه – وجودیه لاضرور)

وقتیتان (وقتیه – منتشره)

 

تقسیمات دیگری نیز در تقریر متعارف به شرح زیر مورد استفاده بوده‌اند:

-           ضروریات ثلاث (ضروریه مطلقه- مشروطه عامه – مشروطه خاصه)

-           دوائم ثلاث (دائمه مطلقه- عرفیه عامه- عرفیه خاصه)

-           دائمه (ضروریه مطلقه – دائمه مطلقه)

-           قضایای منعکسه السوالب (مطلقتان – عامتان – خاصتان)

-           فعلیه (هر قضیه ای غیر از ممکنه)

در اینجا مناسب است به نکته‌ای بسیار دقیق در مورد ساختار منطقی قضایای موجهه مرکب اشاره کنیم. قضیة مشروطة خاصه را با ساختار منطقی زیر (در حالت موجبة کلیه) مورد توجه قرار می‌دهیم.

"هر الف، بضرورت وصفی ب است و با طلاق ذاتی ب نیست"

با مختصری تأمل در می‌یابیم عبارت فوق به لحاظ معنایی معادل عبارت زیر است:

"هر الف بضرورت وصفی ب است و هیچ الف با طلاق ذاتی ب نیست"

یعنی معادل دو قضیه‌ای که به همدیگر عطف شده‌اند و از اینجا ممکن است این تصور پیش آید که در تعریف قضیة موجهه مرکب (با توجه به مثال فوق) بهتر است بگوییم که قید لادوام یا لاضرورت در قضیة مرکب اشاره به قضیة دیگری دارد که  درکمیت موافق قضیة بسیط اولیه و در کیفیت مخالف آن است (قضیة متضاد یا داخل در تحت تضاد آن). تعریف مزبور از قضایای مرکب که متاسفانه بسیار شایع و رایج نیز هست اگرچه در مورد قضیة موجهة کلیة مرکب درست و خالی از اشکال است امّا در مورد قضایای جزئیه قطعاً نادرست است چرا که قضیة جزئیة مرکب، بعضی الف ، بضرورت وصفی ب است و با طلاق ذاتی ب نیست"

منطقاً  به عبارت عطفی زیر قابل تحلیل نیست.

"بعضی الف بضرورت وصفی ب است و بعضی الف، به طلاق ذاتی ب نیست"

دلیل این امر با مختصری تأمل آشکار می‌گردد. عبارت "بعضی الف" در گزارة اول با "بعضی الف" در گزارة دوم ضرورتاً وحدت مصداقی ندارند و می‌توانند به دو فرد نامعین (فرد مردد و فرد مّا) جدا و متمایز اشاره داشته باشند. نتیجه آنکه در تعریف قضیة مرکب، به صورت کلی نمی‌توان حکم نمود که این قضایا ضرورتاً به دو قضیة ایجابی و سلبی منحل می‌شوند. این نکته بسیار دقیق مورد توجه شارح فاضل و دانشمند کتاب شمسیه یعنی "قطب‌الدین رازی" قرار گرفته است. وی در این باره می‌نویسد:

" مفهوم گزارة کلیه مرکب عیناً همان مفهوم دو قضیه کلی است که یکی ایجابی و دیگری سلبی می‌باشد... امّا مفهوم گزارة جزئیة مرکب همان مفهوم دو گزارة جزئی، یکی موجبه و دیگری سالبه نیست چرا که موضوع (مجموع مصادیق) در گزارة موجبة کلیه مرکب عیناً موضوع (مجموع مصادیق) گزارة سالبه (سالبة کلیه) است امّا موضوع (مجموع مصادیق) در موجبة جزئیه ضروری نیست که موضوع (مجموع مصادیق) سالبة جزئیه باشد. چرا که تفاوت آنها ممکن و جائز است."[19]

(رازی. قطب‌الدین ، شرح شمسیه، ص 125 و هم چنین شرح مطالع ص 170)

و از همین روست که در بیان ساختار منطقی قضایای مرکب باید قید ترکیب و عطف را در ناحیة عقدالحمل وارد نمود و نه در کل گزاره.

3. خواجه نصیر طوسی و جهات زمانی عام، خاص و اخّص

خواجه نصیر طوسی اگرچه در کتاب منطق التجرید کمابیش از همان تقریر متعارف و معمول بهره گرفته و بر موجهات سیزده گانه تأکید می‌ورزد امّا در کتاب ارزشمند، اساس الاقتباس افق‌های جدیدتری از بحث را آشکار می‌سازد، وی:

اولاً: نامگذاری متعارف را اصلاح کرده و نامگذاری سازگارتری ارائه نموده است.

ثانیاً: در محاسبات منطقی، بویژه در بحث قیاس (مختلطات) به جای سیزده قضیة متعارف از بیست و دو قضیه در تشکیل جداول مختلطات بهره گرفته است. وی در این باره می‌نویسد:

"ما در این مختصر دوازده جهت به حسب ذات، از آن جمله سه مطلقات و سه ممکنات و دو وقتیتا و یکی مشروط به معمول و سه دائم، و ده جهت به حسب وصف، سه بسیط و هفت مرکب که جهت ذات و وصف در آن مختلف بود به ضرورت و لاضرورت یا دوام و لادوام که جمله بیست و دو جهت باشد در جدول نهادیم و جهات نتایج هر یکی به تفصیل به ازاء آن ثبت کردیم تا به سهولت در نظر آید... "

 (طوسی، خواجه نصیر، اساس الاقتباس، ص 162)

تفاوت مهم تقریر خواجه نصیر در مقایسه با تقریر متعارف و معمول (تقریر فخر رازی، کاتبی، ارموی، قطب رازی) تقسیم جهات زمانی به جهات عام، خاص و اخّص است به نحوی که هر یک از قضایای مشروطه، عرفیه، مطلقه و ممکنه به سه گروه عام، خاص و اخّص تقسیم می‌گردند. همان‌گونه که در جدول مقایسه‌ای زیر دیده می‌شود ترتیب مزبور علاوه بر تغییر و اصلاح در نامگذاری متعارف تعداد قضایای سیزده‌گانه را به شانزده مورد[20] افزایش می‌دهد.

جدول (3)

 

کد
   

نام متعارف

(فخررازی- کاتبی-ارموی- قطب رازی)
   

نام گذاری

خواجه نصیر طوسی

1. ð E
   

ضروریه مطلقه
   

ضروریه مطلقه

2. E
   

دائمه مطلقه
   

دائمه مطلقه

3.  E~+T ð
   

وقتیه
   

وقتیه

4. E ~+S ð
   

منتشره
   

منتشره

5. ð C
   

مشروطه عامه
   

مشروطه عامه

6. ð E ~ +ð C
   

-
   

مشروطه خاصه

7. E~+‍‍ðC
   

مشروطه خاصه
   

مشروطه اخّص

8.C
   

عرفیه عامه
   

عرفیه عامه

9. ð E ~ +C
   

-
   

عرفیه خاصه

10. E~+C
   

عرفه خاصه
   

عرفه اخّص

11. E
   

مطلقه عامه
   

مطلقه عامه

12. ~ðE  +E
   

وجودیه لا ضروریه
   

مطلقه خاصه

13. E ~+E
   

وجودیه لادائمه
   

مطلقه اخّص

14. à E
   

ممکنه عامه
   

ممکنه عامه

15.~ ð E  +à E
   

ممکنه خاصه
   

ممکنه خاصه

16. E~  + à E
   

-
   

ممکنه اخّص

خواجه نصیر طوسی در مورد تقارن شگفت انگیز جهت عام، خاص و اخّص در مشروطه، عرفیه و مطلقه می‌نویسد:

"... و چنانک گفته‌ایم مشروط مطلق را که مشتمل بود بر این پنج قسم مشروط عام خوانده‌اند و قسم چهارم و پنجم (مشروط لاضروری، مشروط لادائم) را مشروط خاص، و میان هر دو فرقی نکرده اند پس اگر خواهیم که میان هر دو فرق کنیم، چهارم را مشروط خاص خوانیم و پنجم را اخّص"

 (اساس الاقتباس، ص 114)

".. و چنانک گفتیم عرفی را که شامل این پنج قسم است عرفی عام خوانده‌اند و این قسم (عرفی لادائم) را عرفی خاص. پس اگر بخواهیم که قسم چهارم (عرفی لاضروری) را نیز اعتبار کنیم آن را خاص می‌خوانیم و این را اخّص"

(اساس الاقتباس، ص 112)

".. و این مطلق دو صنف شود یکی آنکه بلاضرورت مقیّد بود و آن را وجودی لاضروری خوانند و دیگر آنکه بلادوام مقید بود و آن را وجودی لادائم خوانند و این خاص تر از اول بود چه رفع خاص عام تر از رفع عام بود و مطلقات به این اعتبار چهار صنف بود، مطلق عام و مطلق عرفی و مطلق خاص لاضروری و مطلق اخّص لادائم"

 (اساس الاقتباس، ص 110)

خواجه نصیر طوسی در مورد ساختار ممکنه اخّص همانند دیگر موارد تصریح خاصی ندارد از این رو برای استخراج ساختار منطقی این قضیه باید تامل بیشتری روا داشت. وی در فرازی از اساس الاقتباس می‌نویسد:

"... و ممکن استقبالی هم ایراد نکردیم، به سبب آنکه چون اعتبار زمان جزء موضوع یا محمول گیریم ممکن اخّص به جای آن بایستد"

   (اساس الاقتباس، ص 162)

و پرواضح است که منظور از اعتبار زمان قید فعلیت و اطلاق و به عبارت دقیق‌تر قید لادوام ذاتی است (ر.ک. انوار. سید عبدالله . ص 99). با توجه به عبارت فوق و هم چنین در قیاس با ساختار مشروطه اخّص، عرفیه اخّص و مطلقه اخّص باید ساختار "ممکنه اخّص" را به صورت E ~+ à Eدر نظر گرفت. جدول (4) ساختار منطقی جهات خاص و اخّص را از دیدگاه خواجه نصیر طوسی نشان می‌دهد.

جدول (4) جهات خاص و اخّص

 

نامگذاری خواجه نصیر
   

کد
   

ساختار منطقی (برحسب موجبه کلیه)

مشروطه خاصه
   

ð E ~ +ð C
   

هر الف، بضرورت وصفی ب است و بامکان ذاتی‌ب ‌نیست

مشروطه اخّص
   

E~+‍‍ðC
   

هرالف، بضرورت وصفی ب است و باطلاق ‌ذاتی‌ب ‌نیست

عرفیه خاصه
   

ð E ~ +C
   

هر الف، به دوام وصفی ب است و بامکان ذاتی ب نیست

عرفیه اخّص
   

E~+‍ C
   

هر الف، به دوام وصفی ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

مطلقه خاصه
   

~ð E  +E
   

هر الف، باطلاق ذاتی ب است و بامکان ذاتی ب نیست

مطلقه اخّص
   

E ~+E
   

هر الف، باطلاق ذاتی ب است و بامکان ذاتی ب نیست

ممکنه خاصه
   

~ð E  + à E
   

هر الف، بامکان ذاتی ب است و بامکان ذاتی ب نیست

ممکنه اخّص
   

E~  + à E
   

هر الف، بامکان ذاتی ب است و باطلاق ذاتی ب نیست

4. فرمول بندی موجهات زمانی شانزده‌گانه

همان گونه که می‌دانیم نظریة موجهات زمانی ابن سینا (ATM) با کوشش‌های "نیکولاس رشر" منطقدان شهیر آلمانی و استاد دانشگاه پیتسبورگ آمریکا در فاصلة سال‌های 1975-1965 میلادی مورد بازشناسی و مطالعه قرار گرفته و به زبان منطق جدید فرمول‌بندی و نمادگذاری شده است. تقریر و تحریر و هم چنین فرمول بندی نیکولاس رشر را در کتاب "موجهات زمانی در منطق عربی"[21] (1966) و دو مقاله "نظریة عربی قیاس موجهة زمانی"[22] (1973) و "نظریة قیاسات موجهه در فلسفة عربی قرون وسطی"[23] (1974) می توان یافت.

زبان صوری (واژگان، قواعد ساخت و تعاریف) بکار گرفته شده در فرمول‌بندی نیکولاس رشر را به صورت زیر می توان خلاصه نمود (Rescher, N, 1974, p.33)

الف: واژگان

 

-      ثوابت منطقی
   

(،)، ،à، ð، ،

-      متغیرهای فردی
   

-      متغیرهای زمانی
   

-      تحقق در زمان t
   

Rt

-      فرد معین زمانی (فرد خاص زمانی )
   

T

-      فرد غیر معین زمانی (فرد مردد زمانی، وقتاً)
   

S

ب: قواعد ساخت فرمول‌ها، که بر اساس آنها فرمول‌های زیر ساخته می‌شوند:

 

ب ضروری است
   

RtBx ð ()

ب دائمی است
   

RtBx  ()

ب مطلق است
   

RtBx

ب ممکن است
   

RtBx à

مادامی که ذات موضوع (الف) وجود دارد
   

RtAx

الف بضرورت وصفی ب است
   

ð  ()

الف  بدوام وصفی ب است
   

  ()

الف باطلاق وصفی ب است
   

الف با مکان وصفی ب است
   

à

ب در زمان معین متحقّق است
   

RTBx

ب در زمان غیرمعین متحقق است
   

RsBx

جدول شماره (5) فرمول‌بندی قضایای شانزده‌گانة مورد بحث کتاب اساس الاقتباس را بر اساس دیدگاه نیکولاس رشر نشان می‌دهد.

فرمول بندی بر اساس موجبه کلیه
   

کد
   

نام قضیه
   

 

RtBx] ð ]
   

ð E
   

ضروریه مطلقه
   

1

RtBx] ]
   

E
   

دائمه مطلقه
   

2

{[ð]}
   

E~ +T ð
   

وقتیه
   

3

{[ð]}
   

E~ +S ð
   

منتشره
   

4


   

C ð
   

مشروطه عامه
   

5

{[]
   

~ðE +C ð
   

مشروطه خاصه
   

6

{[]
   

E~ +C ð
   

مشروطه اخّص
   

7

[]
   

‍C
   

عرفیه عام
   

8

{[]
   

~ð E  +C
   

عرفیه خاصه
   

9

{[]
   

E~ +C
   

عرفیه اخّص
   

10

 
   

E
   

مطلقه عامه
   

11

{[]
   

~ð E  +E
   

مطلقه خاصه
   

12

{[]
   

E ~+E
   

مطلقه اخّص
   

13

à
   

à E
   

ممکنه عامه
   

14

{[à ]
   

~ð E  + à E
   

ممکنه خاصه
   

15

{[à ]
   

E ~+ à E
   

ممکنه اخّص
   

16

جدول (5) فرمول بندی موجهات شانزده‌گانه

برای آشنایی بیشتر با نحوة محاسبات قیاسات موجهه (مختلطات) در چارچوب منطق جدید یکی از ضروب معتبر شکل اول را از جداول تنظیمی خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس استخراج نموده و پس از نمادگذاری و فرمول بندی بر اساس جدول (5) محاسبات منطقی مربوطه را پیجویی می‌کنیم. خوشبختانه جداول مختلطات که بدون تردید مهمترین و غامض‌ترین بخش محاسباتی اساس الاقتباس تلقی می‌گردند در متن تصیحح شده آقای سید عبدالله انوار درج شده و رجوع به آن آسان است.

هر الف، بضرورت وصفی ب است و با مکان ذاتی (لاضرورت) ب نیست (مشروطه خاصه)

هر ب، با طلاق ذاتی ج است و با طلاق ذاتی (لادوام) ج نیست (مطلقه اخّص)

هر الف، با طلاق ذاتی ج است و با طلاق ذاتی (لادوام) ج نیست (مطلقه اخّص)

(طوسی نصیرالدین ، اساس الاقتباس، ص 164)

 

{[] .1

                 {[].2

                       

 

ف
   

.3

(ح) (1)
   

.4

(ح ) (2)
   

.5

(ح)(4) (3)
   

 .6

(ح ) (6)
   

.7

ف
   

 .8

(ح ) (7)
   

.9

(ح ð -T) (9)
   

 . 10

(سیستم زمانی رشر) (10)
   

 .11

(ح ) (11) (8)
   

 . 12

(م ) (12)
   

. 13

(ح) (5) (13)
   

. 14

(ح ) (3) (8-14)
   

. 15

(م ) (3-15)
   

 ]. 16

(م ) (16)
   

{[].17

 

برای پیجویی قواعد منطق جدید در استدلال مزبور و دیگر استدلال‌های نظریة ATM باید به کتب منطق محمولات، منطق موجهات و منطق زمان مراجعه نمود.

(ر.ک، نبوی. لطف الله ، 1377، ص 15 و97 و همچنین 1383 ص 51) (Rescher,N, 1971, pp 32-34)

کتابشناسی

-          ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، المنطق، قم، دفتر نشر الکتاب، 1403 ق.

-          ارموی، سراج الدین، مطالع الانوار، قاهره، مطبعه البسناوی، 1303 ق.

-          انوار، سید عبدالله، تعلیقه بر اساس الاقتباس، تهران، نشر مرکز، 1375.

-          حلی، جمال الدین، جوهر النضید، قم، انتشارات بیدار، 1362.

-          رازی، فخر الدین، شرح منطق اشارات، قم، دفتر نشر الکتاب، 1403 ق.

-          رازی، فخرالدین، منطق الملخص، تهران، انتشارات دانشگاه امّام صادق، 1381.

-          رازی، قطب‌الدین، لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار (شرح مطالع)، قاهره، مطبعه البسناوی، 1303 ق.

-          رازی، قطب‌الدین، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رساله الشمسیه (شرح شمسیه)، قم، انتشارات زاهدی، 1363.

-          سهلان الساوی، زین الدین، البصائر النصیریه فی المنطق، مصر، المطبعه الامیریه، 1316 ق.

-          طوسی، نصیرالدین، اساس الاقتباس، به تصحیح سید عبدالله انوار، تهران، نشر مرکز، 1375.

-          طوسی، نصیرالدین، اساس الاقتباس، به تصحیح مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران، 1361.

-          طوسی، نصیرالدین، شرح منطق اشارات، قم، دفتر نشر الکتاب، 1403 ق.

-          طوسی، نصیرالدین، منطق التجرید، قم،‌انتشارات بیدار، 1363.

-          کاتبی قزوینی، نجم الدین، رسالة الشمسیه فی القواعد المنطقیه، قم، انتشارات زاهدی، 1363.

-          مدرس رضوی، محمد تقی، احوال و آثار نصیرالدین طوسی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1354.

-          نبوی، لطف الله، مبانی منطق جدید، تهران، انتشارات سمت، 1377.

-          نبوی، لطف الله، منطق سینوی به روایت نیکولاس رشر (مجموعه مقالات)، انتشارات علمی و فرهنگی ، 1381.

-          نبوی، لطف الله، مبانی منطق موجهات، انتشارات دانشگاه تربیت مدرس، 1383.

-          Rescher.N, Temporal Modalities in Arabic Logic, Dordrecht, 1966.

-          Rescher.N, Urquhart. A, Temporal Logic, Newyork, Springer, Verlag, 1971.

-          Rescher.N, "The Theory of Modal Syllogistic" in Medieval Arabic Philosophy, in Studies in Modality , Oxford, pp. 17-56, 1974.

[1].  Rescher.N, 1974,p.56.

[2]. Theory of Temporal Modalities.

[3]. Necessity.                                         

[4]. Perpetuity.

[5].  Actuality .

[6]. Possibility.

[7]. Temporalies.

[8]. Essential (E).

[9]. Conditional (C).

[10]. Temporal (T).

[11]. Spread (S).

[12]. Modal Operators.

[13]. Temporal Operators.

14.  طوسی، نصیرالدین، اساس الاقتباس، ص 132-131.

15. رازی فخرالدین، منطق المخلص، ص 169.

[16] .Essential non-perpetuity.

[17]. Essential non-necessity.

18.  (متن شرح شمسیه): ان القضایا البسیطه و المرکبه غیر محصوره فی عدد الا انّ القضایا التی جرت العاده بالبحث عنها و عن احکامها من التناقض و العکس و القیاس و غیرها ثلاثه عشر، ص 103.

19. متن شمسیه: مفهوم الکلیه المرکبه هر بعینه مفهوم الکلیتین المختلفتین بالایجاب و السلب .. وامّا مفهوم الجزئیه المرکبه فهو لیس مفهوم الجزئیتین المختلفتین ایجاباً وسلباً، لان موضوع الایجاب فی المرکبه الکلیه بعینه موضوع السلب و موضوع الجزئیه الموجبه لایجب ان یکون موضوع الجزئیه السابله لجواز تغایرهما" (ص 125).

20. علاوه بر شانزده جهت زمانی مزبور خواجه نصیر طوسی هم چنین از جهات زمانی "عرفی لا مشروط، عام" ، "عرفی لامشروطه خاص" و "عرفی لا مشروط اخصّ" و نیز سه جهت "مشروط به محمول" ، "دائم لا ضروری" و "مشروط دائم لاضروری" در محاسبات منطقی قیاس (مختلطات) بهره می گیرد که به همراه قضایای شانزده گانه مزبور بیست و دو جهت را شامل می گردد. بررسی قضایای مزبور نیازمند تحقیق مستقلی است.

[21]. Rescher.N, Temporal Modalities in Arabic Logic, Reidel, Dondrecht, 1966.

[22]. Rescher.N, "The Arabic Theory of Temporal Modal Syllogistic" in Essay in Islamic Philosophy and Science, Albany (with A. Vandernat), 1973.

[23].  Rescher.N, "The Theory of Modal Syllogistic in Medieval Arabic Philosophy" in studies in Modality, Oxford, pp. 17-56, 1974.

تبلیغات